برآنم که معنی "آزادی" در بیش از 200 سال استبداد ایرانی، به دست سیاست "مصادره" شده
است.
در دوران درازی که روشنفکران ایرانی مفهوم واقعی آزادی را
در داشتنِ حقِ امکانِ "اصلاح ویا سرنگونی" حاکمان (امری سیاسی ) خلاصه کردند. ادامهء
حکومت حاکمان به هر دلیلِ مربوط و نامربوطِ "زمینی ویا آسمانی" به حق حفظ "آزادی" حاکمان تبدیل شد.
در همین دوران بود که "حقوق پایهء آزادی بشر" و "حق
تعیین سرنوشت" و "حق انتخاب آزاد راه و روش زندگی" به موضوعات دست
چندم در جامعه ایرانی مبدل گردید ویا سرکوب شد.
نگاهی به پیشینهء 33 سال اخیر در این مورد بسیار آموزنده
است.
آزادیخواهان ایرانی حداقل 33 سال است که موضوعات روزمره
زندگی شامل:
-
حق
شاد بودن،
-
داشتن
حق انتخاب شغل در یک رقابت آزاد،
-
داشتن
سندیکا و انجمن های صنفی،
-
داشتن
یک قانون کار حداقل مبتنی بر حقوق کارگر و کارفرما،
-
حق
آزادی انتخاب لباس و تحصیل و کار برای زنان،
-
حق
استفاده از زبان مادری در نزد هم میهنان غیر فارس،
-
حق
داشتن مسجد و منبر و نماز عمومی برای هم میهنان سنی مذهب و سایر ادیان و... ،
-
حق
توسعه اقتصادی مناطق و استانهای کشور بدون محدودیت های قومی و زبانی،
را قبول داشته اند ولی همواره رسیدن به آنها را وابسته می
کنند به کنار رفتن حاکمان مستبد.
بیشتر به آن شبیه
است که آزادی های سادهء زندگی اجتماعی شهروندان توسط حاکمان "مصادره" و
به همان دلیل توسط آزادیخواهان سیاسی "گروگان" گرفته شده باشد،
حل این گلوگاه اجتماعیِ منحرف شده می تواند همین امروز
شروع شود. باید پذیرفت که "آزادی" مقوله ای از جنس "هنجار های
اجتماعی" است که بدون آن ها حق زندگی آحاد جامعه مخدوش و در بند خواهد بود.
مثل هوا ، مثل آب و مثل خاک!
مصادره و گروگان گرفتن حقوق اولیه زندگی انسانها است که "نا هنجار" است. مقوله ای که "مطالبهء آزادی" را در پیش پای انسان ها قرار می
دهد.
سخن ساده اینکه "آزادی" هنجاری است که مثل هوا،
آب و خاک مفهومی جهان شمول دارد و انسانها بر مدار چگونگی استفاده از آن، زندگی
خود را اداره می کنند و برای استفاده صحیح از آن فقط درک و فهم استفاده بهینه را
می توان آموخت. آزادی را باید زندگی کرد و "مطالبهء آزادی" در بده بستان
های اجتماعی در 98% موارد حق وحقوقی – مطلقاً – غیر سیاسی است. ( مشاهدهء انسان
های "شاد" در محیط پیرامونی که وجود این "شادی" به ثروت، مکنت و دارائی ها و قدرت سیاسی آن ها ارتباطی
ندارد بهترین شاهد این مدعا است.)
"مصادره و گروگان گیری آزادی" به عنوان یک موضوع صرفاً "سیاسی" در این
افق گسترده از "هنجارهای زندگی" است که می تواند مقوله ای "ناهنجار" باشد.
به این "ناهنجاری" البته باید خاتمه داد و این
مهم حق و وظیفهء همهء شهروندان است. ولی تنها شهروندانی که از حقوق و آزادی های پایه
ای خود مثل هوا و آب به درستی استفاده می نمایند. قادر خواهند بود به این "ناهنجاری" ناخواسته غلبه کنند.
No comments:
Post a Comment