تعاریف:
1-
درد؛ درد به عوامل درون و یا بیرون از سیستم گفته
می شود که تحمل آن را به چالش کشیده و در بدترین حالت سیستم را به اضمحلال می کشانند.
دردی که مریض را نکشد راهنمای خوبی برای حل معضلات و مرحله ای از ارتقاء کیفی "سیستم
های زنده" است.
2-
درمان؛ به هر فرآیندی که در مقابل و با آدرس دهی
مناسبِ "درد" به ادامهء حیات و – مواکداً – ارتقاء سیستم منجر می شود.
درمان می گوییم!(توضیح اینکه اگر درمان را از طرف دیگر بخوانیم، «نامرد» خوانده می
شود.)
3-
دشمن دانا به کسی گفته می شود. که علیرغم تقابل
ساختاری با "ما"، درد و درمان را می شناسد و «نامرد» هم نیست.
4-
نادان دوست: مَثل بسیار روشن آن "دوستی خاله
خرسه است" ، دوستِ نادان برای رفع مزاحمت "یک مگس"، مخ مریض را با تکه سنگ
بزرگی که از ارتفاع رها کرده له می کند – سنگی در "چاه" که هزار عاقل
نیز نمی توانند آنرا بیرون بیآورند –
متن:
حال شعر سعدی را دوباره می خوانیم:
"دشمن دانا" بلندت می کند بر زمینت می زند "نادان
دوست"
نتیجه گیری:
توضیح اینکه: "کسانی" فکر می کنند! که با
حصر "میر حسین" صدای ایشان به جائی نمی رسد. حال آنکه نمی دانند، این
کلام "میرحسین" هست که "باز تولید" می شود.
No comments:
Post a Comment