«سئوال می شود دولت 700 میلیارد دلار درآمد صادرات 7 سال اخیر را
چه کرده که به این فلاکت امروز افتاده ایم.» واقعیت این است که همه با هم دچار ضرب
المثل قدیمی : « برآن کدخدا زاده باید گریست، که دخلش بود نوزده ، خرج بیست! » شده ایم.
از سر تا به زیر این جامعه که با سرعت نور در
حال دور شدن از "مدنیت" است. یک عده "صاحب اختیار" دائماً در مقابل "19 دخل" " 2000
خرج" می تراشند. ممکن است بپرسید چگونه؟
برای نمونه:
- به مقاله آقای
عبده تبریزی در سایت کلمه تحت عنوان: « ضرورت اقدام عاجل » سایت خبری
تحلیلی کلمه ،
- یا به یادداشت
سایت الف در مورد صرافی بدون مجوز یک مثلاً "بانک" : اسناد تکان دهنده از وضعیت صرافی یک
بانک به روایت حسابرس قانونی ،
- و یا یادداشت مارپیچ اشتباهات سیاست های پولی از سایت الف،
- یا به اعتراض وزیر کشتی گیر
اقتصاد و دارائی : اعتراض وزیر اقتصاد به اضافه برداشت بانکها از
بانك مركزی، از سایت جرس،
- یا به موضوع
42 میلیارد دلار دریافتی بانک ها از بانک مرکزی و عدم ارائه صورت عملکرد مالی آن : گزارش بانك مركزي از 42
ميليارد دلار ارز فروخته شده روي ميز ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي ، از سایت عصر ایران
- ویا دریافت و عدم بازپرداخت ۴۲ میلیارد دلار
توسط بانکهای کشور به بانک مرکزی ، از سایت جرس، توجه
بفرمائید.
هر یک از خبرهای منتشره در یاداشت
های نمونهء فوق برای از بین بردن یک
اقتصاد سالم در جهان امروز کفایت می کند. بانک های مثلاً خصوصی وبویژه "تولید
شده" به دست توانمند " دولت منصوب و یا نیرو های نظامی و..." با
عملکردی که در اقتصاد امروز بر عهده گرفته اند به جز افزودن بر بار "رکود و
رخوت در اقتصاد ملی" هیچ نقش عملاً مفید ندارند.
همهء این تحولات مالی را البته باید، بر بستر
"بانک های دولتی" که صرفاً کار "سیاسی" انجام می دهند و برای نیاز های اقتصادی در کشور
هیچ راه کاری به غیر از تخریب و افزودن بر بار هزینه ها را بر عهده خود احساس نمی
کنند، در نظر داشته باشیم.
مجموعه موضوعات ذکر شده در فوق
مبین روشن ضرب المثل «بر آن کدخدا زاده
باید گریست ...» است . واقعیتی که عینیت
"افراطی" خود را به صورت دریده و عریان به جامعه محروم نگهداشته شده
مردم ایران نشان می دهند.
وقتی به این عرصهء "جنگ نابرابر" در
اقتصاد که از "قضای روزگار" فرماندهی جبهه "غارت و چپاول"
درآن بر عهده بانک مرکزی نیز گذاشته شده نگاه می کنید، چه احساسی به شمای خواننده
دست می دهد؟
روشن است که "سیرک در
سیرک" اقتصاد ایران در "سیرک جاکمیت" در حال نمایش است. هر ناظر بی
طرفی هم با دیدن این همه
"نادانی" و برنامه های هماهنگ در "توسعه نادانی" می تواند به
این نتیجه برسد که اتفاقات مهمی باید در این سیستم بسته واقع شود.
دیرنخواهد پایید که همهء ما مردم و حاکمانمان در مقابل عمل انجام شدهء
«بریدن بر سر شاخ» قرار خواهیم گرفت و
تاریخ در مورد ما قضاوت خواهد کرد. بهتر است قبل از اینکه خیلی دیر شده باشد به
این "وضعیت جنگی" اعلام نشده و
ناجوانمردانه خاتمه داده شود وگرنه داریم به سمتی می رویم که "نه از تاک نشان
بماند و نه از تاک نشان"!
20 تیر ماه 1391
No comments:
Post a Comment