Thursday, November 21, 2013

جنگی ویرانگر بر علیهء آزادی و رفاه مردم که هرگز شروع نخواهد شد!(2) "عافیت طلبی" علیه "عافیت طلبی"! وظیفه ما شهروندان چیست؟





مذاکراتی که در ژنو در حال انجام است، مخالفانِ "هارت و پورت" کننده زیاد دارد؛ برگِ برنده ای که این جماعت "متوهم" فکر می کنند در اختیار دارند، اما... در سطح اندیشه ورزی متعادل نمی گنجد!

"فرضآنگی"(1) اصطلاحی بود که در سال گذشته و در مقاله ای برای معرفی سطحی از توهم و جهالت - که می تواند تا حدّ روایت مشهور «آش نذری ملانصرالدین» سقوط نماید – معرفی کرده بودیم.

این اصطلاح - "فرضآنگی" - برای تعریف فرآیند جنگ افروزی که در منطقه و بر علیه مردم ایران در حال برنامه ریزی است، می تواند کار برد عینی داشته باشد.

موضوع چیست؟

«سیدعلی خامنه ای باید خود را به کوچهء علی چپ زده باشد که فکر بکند با حمایت چهار پنج نفر آدم از قماش سعیدی، جعفری، نقدی یا یا اتکا به هیکل فیروزآبادی می توان به رهبری بلامنازع و تکیه به تخت سلطنت ادامه داد و حتی آن را موروثی کرد.

با تناقضات متعدد که در شخصیت شناسی هواداران خامنه ای وجود دارد و  ریزش نیروهای بدنهء روحانیت، سپاه و بسیج از اردوی رهبری فردی ایشان و آشکار بودن طمع مصباح و تشکیلات مصباحیه بر تصاحب قدرت سیاسی "شهریاری" فرض وجود سوءتفاهم نزد خامنه ای برای حمایت از سوی این جریانات هم – علیرغم عمل به موش مردگی و یا توهم زدگی – مردود است.

تیم احمدی نژاد هم با لذتی که از حضور در قدرت سیاسی به لطف انتصاب ایشان به ریاست دولت در 8 سال اخیر کسب کرده و امروز نمود "محلل" مدعی را دارد. نه تنها خود را وامدار خامنه ای نشان نمی دهد. بلکه خود یک پا مدعی حکومت داهیانه بر ثروت های – به خیال خود – نامحدود خدادادی است و حداقل نوکری سید علی را برنمی تابد. (این نکته ای است که سیدعلی خوب می تواند فهمیده باشد.)

با توجه به موارد بالا است که به نظر می رسد، سید علی بیشتر از یک راه در پیش ندارد! و آن برافروختن یک جنگ ویرانگر و به آتش کشیدن خانه و کاشانهء مردم ایران باشد.

خامنه ای و مشاوران اندک ولی مشعشعی که هنوز در دور بر او باقی مانده اند و یا عوامل مشکوک راست جهانی که ادارهء بیت خامنه ای را در سالهای اخیر در حیطهء مدیریت خود گرفته اند. با این تفکرِ نزدیک به صحیح که اقتصاد جهانی به غرب و آمریکا و حتی اسراییل این امکان را نمی دهد که به لشکر کشی به ایران بیاندیشند، به این باور سخیف رسیده اند که با برافروختن یک جنگ منطقه ای – که می تواند بیش از 6 ساعت هم طول نکشد – می توان کلیهء زیرساخت های اقتصادی را در کشور به نابودی کشانده ، وضعیت سیاسی مملکت را برای حداقل نیم قرن به عقب کشید.

نقشهء حقیری است و در آن حتی کشته شدن میلیونها ایرانی - بویژه در اثر فقر، قحطی و ناآرامی های اجتماعی - ممکن خواهد شد؛ ولی باید توجه داشت که این استراتژی به حمایت افراطیون اسرائیلی و ستاد فرماندهی راست جهانی نیاز دارد.»

با توجه به موضوعات بالا هست که جمع جبری سخنان سید علی خامنه ای، در حضور 70 هزار بسیجی را تنها چند ساعت قبل از شروع مذاکرات "ژنو" + شکست ناشی از این مواضع در مذاکرات، را می تواند تحلیل کرد.

نوشته ای برای ثبت درتاریخ! و اینکه کسی بعداً نگوید که «چرا بما نگفتید»؟

آدرس دهی های نادرست خامنه ای و مافیای قدرت حول ایشان در زمینگیر کردن دولت منتخب مردم در انتخابات 24 خرداد امکان ندارد آشکارتر از این اتفاق بیافتد:

1-       مذاکرات "ژنو" را با توهین و هارت و پورت به تعویق "موت" می اندازیم.
2-       با بودجه همراه با کسری بودجه و گذاشتن چوب لای چرخ اقتصاد تورم و رکود را توسعه می دهیم.
3-        بهانه لازم برای حمله به تاسیسات زیرساختی ایران که توسط 33000 موشک نشانه گیری شده روی تاسیسات کشوری برنامه یزی شده اند، فراهم می کنیم.
(احتمال پیش برد این استراتژی با حمایت راست جهانی غیر ممکن نیست.)

"عافیت طلبی" علیه "عافیت طلبی"!

«آن چیزی که در محاسبات خامنه ای و متحدین استراتژیک ایشان – حتی جریان تاریخی راست روسیه هم در این صف قرار دارد – نادیده گرفته شده است. نقش تعیین کنندهء جامعهء مدنی و شهروندان آگاه ایرانی است.

این درست است که تجارب تاریخی و سرکوب های کورِ مطالباتِ بر حق مردم ایران و پیشقراولان تجددخواهی، باعث محافظه کاری در مشارکت های سیاسی نزد مردم و جامعهء مدنی است. آن چیزی که از قلم محاسبه گران و مهندسین اجتماعی دانشکدهء جنگ های روانی تحت فرمان خامنه ای نادیده گرفته شده دو نکتهء اساسی و غیر قابل نادیده گرفتن است.

1-       مردم ایران عافیت طلب هستند ولی شرط آن این است که «عافیتِ "حداقل حق حیات" در این عافیت طلبی ممکن باشد». اگر قرار بر قحطی، فقر و کشته شدن در زیر تیربار موشک های جامعه جهانی باشد و «میلیون ها ایرانی از حداقل حق حیات محروم شوند». آن عافیت طلبیِ مفروض خامنه ای می تواند به ضد خودش تبدیل شود.
2-       بحران های اقتصادی در جهان سرمایه داری – همان نیرویی که در فرض مهندسی تیم خامنه ای مفروض به «یک حملهء نظامی محدود» ارزیابی شده – به همان دلایل  می تواند «تمایلی به آن حملهء محدود را هم نداشته باشد» و مقابله با جنگ افروزی فدائیان خامنه ای و سیاست مداران جنگ طلب را در اولویت کاری خود داشته باشد.(موضوعی که افکار عمومی و جنبش های صلح طلبانه در اروپا و آمریکا به شدت در مورد آن حساس شده و مقابله با جنگ افروزی موضوع روز دنیا است.

چه باید کرد؟

باتوجه به موارد پیش فرض در سطور بالا است که می توان نسبت به تعیین خط مشی برای روزهای آتی و تحولات سیاسی پیش رو تصمیم سازی مناسب را انجام داد. و دقیقاً فرصت تاریخی نمایندگی دولت منتخب مردم در مذاکرات "ژنو" و توافق در مذاکرات را که همراهی جامعه جهانی با جامعۀ مدنی را هم به همراه دارد، از طرفهای صلح جو در مذاکرات مطالبه و فقدان قدرت اعمال حاکمیت خامنه ای را به باد تمسخر گرفت.

«بر نیروهای مستقل، سبز های 200 سال مبارزهء بی وقفه، سبزهای هوادار میرحسین و اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی است که «برگِ خوانده شده در دست خامنه ای» را افشا کرده صفوف محرومترین و زحمتکش ترین اقشار جامعه از بسیج، سپاه، ماموران دولتی و شهروندان جامعهء مدنی از کارمندان تا نظامیان، کارگران و کشاورزان زحمتکش را در مقابل توطئه های مافیای سلطنت طلب جدید سازمان دهی نمایند!»

معرفی تاکتیک "بایکوت" افراطیون در سپهر سیاست در ایران؛
«شخص متوهم را "نادیده بگیر" تا "منزوی" شود!»

جامعۀ مدنی در ایران که با پیروزی در انتخابات خرداد 92 دولتی معتدل و سیاستمدار را (که با شعار "تدبیر و امید" همراه مطالبات تاریخی شهروندان ایرانی است) در خدمت دارد! می تواند و باید صدای صلح طلبی خود را با بایکوت و منزوی کردن صداهای شیپور جنگ و بی تدبیری به گوش جهانیان برساند! دنیای متمدن و صلح جو را به همراهی با خود فرابخوانند! و کلیۀ عملیات مربوط به برنامه های هسته ای را به تعطیلی بکشاند.

این مبارزه ای است برای فردای بهتر برای فرزندان امروز و فردای "ایران"، «مبارزه ای که می تواند و باید ایران ما را به جایگاهی در روابط بین الملل که لیاقت آنرا دارد؛ و آزادی و رفاهی که تشنهء آن است؛ رهنمون سازد

مسئولیتها در این اقدام تاریخی چیست؟ 

«خطاب این نوشته به تمام کسانی است که  رویای واپسگرائی ایران مدرن را، در سایه تخریب های ناشی از یک جنگ ناخواسته، در ذهن علیل و عقب مانده خود می پرورانند.

"سبزهای ایران" همگام با همهء سبزهای جهان و فراگیر ترین جنبش های صلح طلبی در جهان متمدن بر اطلاع و آگاهی از خواب های پریشان "جنگ طلبان" تاکید و اعلام می کند:

تا حصول اطمینان از رفع توطئه های جنگ افروزانه:

1-       هیچ تائیدی بر پروژه های هسته ای در ایران نداشته و خواهان تعلیق و قرار گرفتن کلیه تاسیسات و امکانات هسته ای زیر نظر مستقیم ان پی تی است.
2-     بدون کوچکترین اغماضی هیچ گونه اقدام جنگ افروزانه ای، از طرف هیچ شخص و یا سازمانی، مورد تائید نبوده و در رقابت های سیاسی داخل ایران نیز درگیری و سرکوب هائی که بخواهد به عنوان "بهانهء هر گونه حمایت خارجی" از جنبش مردم ایران مورد استفاده قرار گیرد، مردود است.
3-    نخبگان، سیاستمداران اپوزیسیون، اصلاح طلبان حکومتی و حتی دولت مردان و رهبران در قدرت فعلی در آزمون سختی که در پیش است، فرصت خواهند داشت "هوشمندی" خود را در مقابل "جنبش صلح خواهی سبز" مردم رنج کشیدهء ایرانی به منصهء ظهور برسانند.

این نوشته اعلام مواضع غیر قابل تغییر مردم ایران است. "صلح طلب ترین و آگاه ترین مردم در تاریخ بشر" که در هیچ شرایطی و در مقابل هیچ مطاعی دست از "صلح خواهی" نخواهند کشید. و با این "ابلاغیه" به اطلاع جنگ طلبان در جای جای کره خاکی از نوع ایرانی، اسرائیلی و یا آمریکائی میرسانند که "هر گونه اقدام علیه صلح مورد مطالبه مردم ایران" را در دادگاه های جنایت های جنگی بین المللی پاسخگو خواهند بود!

بدیهی است که مسئولیت همراهی با رشد و توسعهء بین المللی و مشارکت در رهبریِ ریشه کنی جهل، فقر و ویرانی جهانی که مورد مطالبهء فوری "جهان سرمایه داری" نیز است در ایران و منطقهء خاورمیانه بر عهدهء تعهد  "جنبش سبز مردم ایران" است و برای تحقق این مسئولیت، عدم معاملهء پنهانی با "جنگ طلبان" و استواری در دفاع از "حقوق بشر" در ایران، تنها مطالبه مردم ایران از "جامعه جهانی" است!»

کلیۀ مطالب داخل گیومه در یادداشت بالا عیناً از دو یادداشت ذیل نقل شده است:


30 آبان 92 (21 نوامبر)

پی نویس:
(1) - فرضآنه: کسی است که بیشتر از 20 سال است که تحت نظر او دلار تقلبی با «هزینه تولید هر دلار بیشتر از یک دلار تولید می شود و فکر می کند، خیلی زرنگ است.» توهم، نادانی، کلاهبرداری، جهالت و انطباق با حکایت «آش نذری ملانصرالدین» از دیگر ویژه گی های اوست.  کاربرد عملی استفاده از این لغت می تواند این باشد که بجای "خودتی" که بیشتر بار فرهنگی غیر مودبانه دارد، استفاده شود.( + )

Monday, November 18, 2013

مخاطب اصلی این نوشته اپوزیسیون مسالمت جو ولی "جدی" در برنامه و هدف است!«چگونه می توان به دولت "روحانی" کمک کرد»؟


مخاطب اصلی این نوشته اپوزیسیون مسالمت جو ولی "جدی" در برنامه و هدف است!

((مخاطب خاص "هم" دارد؛ دوستی که در پشت دیوارهای بلندِ ساخته شده از خشت های "نادانی رقیب تاریخی" که به ما این فرصت را می دهد که خود را از زیر بار فشار "نقد" از درون و بیرون "رها" بدانیم، پنهان شده؛ و اشاره ای نقادانه است بر – حداقل - 8 مقالۀ آخری که – مثلاً – با استناد به منابعی نوشته شده اند که – بعضی از آنها – ارزش "یکبارخواندن" را هم ندارند و حاصل: «انشاء هایی است که بدرد سبزی پاک کردن هم نمی خورد!»))
****
موضوع: «چگونه می توان به دولت "روحانی" کمک کرد»؟

اصل اول: هیچ کسی نمی تواند به کس دیگر و یا جریانی که خواهان دریافت کمک نیست، کمک بکند.

اصل دوم: تنها در موقعیتی می توانید به دیگران، که مشتاق دریافت کمک هستند، کمک بکنید؛ که بتوانید خود را در جایگاه طرف مقابل قرار داده باشید.

تبصره: دوستانی که سابقه حضور به عنوان تماشاچی در برگذاری مسابقات شطرنج را داشته باشند، تجارب ارزنده ای در این مورد دارند.(حیران می مانی که چرا طرف مورد علاقه شما "فلان حرکت" را انجام نمی دهد؟! - وقتی فرصتی دست داد و به دوست مشترکمان گفتی که چرا "آن " حرکت را انجام نمی دهد! تازه متوجه می شویم که دوست ما حداقل 4 حرکت بهتر از حرکت پیشنهادی دارد و در صورت انجام حرکت پیشنهادی ما تمامی "گارد" چیده شده اش به هم خواهد ریخت.)

اصل سوم: داشتن فیگور "کمک" و قرار دادن پوست خربزه در مقابل پای طرفی که مدعی کمک به او هستیم، فاقد اصل "هوشمندی" است.
****
فصل اول:
با توجه به محدوده ای که در بالا ترسیم کردیم، لازم است تا ببینیم در تشخیص موقعیت دولت "یازدهم" - خود را در جایگاه طرف قرار دادن - چه نکات مهمی وجود دارد.

1-  حدود 600 تا 650 هزار میلیارد تومان نقدینگی در اقتصاد وجود دارد. که به روایتی در اختیار 0.6% از جمعیت است. ایضاً در اختیار دولت هم نیست.
2- حدود 20 میلیارددلار (اسکناس) توسط دولت قبلی و برای جذب قدرت نقدینگی از دست "شهروندان"، در اختیار آنها گذاشته شده که وجودش "فرصت" و حرکت ناموزون آن "خطر" بالقوه است.
3-  حدود 150 هزار سکه بهار در دوسال گذشته به دارائی ها شهروندان - به همان دلیل بالا - اضافه شده که همراه با همین مقدار طلا به عنوان موجودی شهروندان؛ جزئی از همان "فرصت-خطر" ردیف دو را تشدید می کند.
4- دولت فراکسیون قدرتمندی در مجلس ندارد و مجلس نمایندگان با عدم همکاری در اصلاح قانون بودجه سال 92 و بطور سمبلیک در ندادن "رای اعتماد" به وزیر ورزش و جوانان، به وضوح نشان می دهد که همراهی اش با دولت در موضوعات خنثی "سهل" و در پیش برد سیاست های دولت "دشوار" خواهد بود.
5-  قوه قضاییه و حواشی هم خط مرزهای آشکاری در همراهی یا عدم همراهی برگزیده است.
6- در همین "آن" که این یادداشت نوشته می شود؛ بدون حمایت های رهبر و همراهی بی دریغ بخشی از جهان متمدن که اولویت آنها دفاع از صلح جهانی است، استفاده از قدرت روحانی "مچکریم" توسط "جامعۀ مدنی" می تواند یک بی احتیاطی در ورود به «صحنه آرائی خطرناک» ارزیابی بشود.

فصل دوم:
چه کارهایی نباید کرد؟

-
 پشت توهم داشته هایی که برای ما ردیف کرده اند، ولی فاقد حصول و در اختیار بودن هستند، نباید ماند.
-
 پشتِ "دشمن" موجود و یا مفروض نباید پنهان شد.
-
کهنه پردازی در طرح و نقشه برای روبرو شدن با واقعیت های زندگی نباید داشته باشیم!(حداقل 8 مقالۀ آخری که نوشته و منتشر شده است و ما را به حداکثر دانسته های پیشروان سالهای 2000 رهنمون می شوند (سمساری روشنفکری)، نباید نوشت!)

فصل سوم:
چه کارهایی باید کرد؟

-  باید برنامه ای روشن و شفاف – حتی شده برای ثبت در تاریخ – تدوین و به "جامعۀ مدنی" ارائه داد و "مسئولیت" آن برنامه را پذیرفت.
-
 باید به جامعۀ مدنی این "نوید" را داد که می توان "قلب و تقلب" در تعریف اجزاء زندگی ایرانی را "تعطیل" کرد.
-
 باید از "ارزش کار در تولید ثروت" دفاع کرده و این مهم را به شهروندان شناساند.
-  باید اهمیت "جنگیدن" برای استقرار دمکراسیِ - مبتنی بر خواست 50%+1(بعلاوه یک) از آحاد جامعه – را با چراغ این روشنگری که رعایت حقوق اقلیت - خواست 50%-1(منهای یک) از آحاد جامعه - نه تنها "وظیفه"، بلکه عین "حقِ اکثریت" است، دفاع کرد!
(اکثریتی که خود را لایق به در اکثریت "ماندن" می داند؛ چنین می کند!)

*) به خاطر داشته باشیم که تنها جزء کوچکی از ستیز و جنگ بشر برای غلبه بر طبیعت و رسیدن به زندگی که لیاقت آن را دارد، مبتنی بر شورش های اجتماعی و جنگ های نظامی بوده و تمامی تجارب جامعۀ بشری مبین این واقعیت است که:
«دست بردن به سلاحِ قتل و حذف رقیب نشانۀ بارزی از ترس و بزدلی است!»

نقل از فیس بوک – احمد سخایی

پی نوشت:

تصویری که برای این نوشتار استفاده شده؛
طلوعی در بندر انزلی را نشان می دهد. 

طلوعی که با ابرهای موجود برای شروعِ یک روز آفتابی در گیر خواهد بود و... هر آینه این امکان وجود دارد که پوشش سنگین تر ابرها، "تحقق" یک روز آفتابی روشن را حداقل تا 24 ساعت "بعدی" به تعویق بیاندازد!

((تصویر ارزشمندی است برای مقایسه با حیات سیاسی یک دوران روشنگری (روز) در یک جامعه، که در آن، هر "دوره" از ایجاد امکان تابانیدن روشناییِ دانایی و توسعۀ عمل اجتماعی - نه 24 ساعت- بلکه حدود 50 سال است.))

Thursday, November 14, 2013

خطاب به جبهه تلاشگران برای صلح و سعادت بشری! «تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد.» یعنی چه؟


میرحسین خواسته که «آرامش خود را از دست ندهید»:

او بیشتر از هرکسی، سیاست های فرافکنی و تاباندن نور پروژکتورهای "عوضی" بر روی مسائل و مشکلات موجود اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می داند. هوشمندی زیادی هم لازم نیست که مسببین فلاکت زندگی و تهدید "سپهر" حیات اجتماعی، بتوانند بفهمند که در مقابل "درایت جامعۀ مدنی" اشک تمساح که سهل است! ترفندهای خاخامی "جنگ طلبان" راست افراطی در اسرائیل هم چاره ساز برای جلوگیری از فروپاشی اعتبار اجتماعی آنها نخواهد بود.

بلاهت اشکار است که کسی فکر بکند، با - مثلاً - واگذار کردن "خط موبایل" میرحسین و یا "گاز" گرفتن دختران ایشان، می تواند روی "شبکۀ عصبی" جامعۀ مدنی راه برود! و...  یا مسیر توجهات مدنی را با آتش بازی موشکی که فقط به منظور تحریک "افکار عمومی" دنیا برای دامن زدن به خشونت و ناامنی بکار می آید، تحریک کرده دنیای متمدن را به «صحنه آرایی خطرناک» خود بکشاند.

در هفته گذشته "جان کری" وزیر امور خارجه آمریکا، وقتی عین جملۀ تاریخی میرحسین را در مورد اینکه «تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد» تکرار می کرد، اشاره به همین واقعیت داشت و کسانی را در سنای آمریکا، مجلس نمایندگان و لابی های افراطی اسرائیلی   مورد خطاب داشت که: «آتش فتنه ای را بر می افروزند» که، با درگیر شدن در آن، بزرگترین خسارت های تاریخی برای مردم ایران، منطقه و دنیا می تواند ببار آید!

آرامش خود را حفظ خواهیم کرد؛

آشوب و ناامنی، فقر و فلاکت، دزدی و دروغ، دارهای اعدام ، ترور و چاقوکشی ترفندهای شناخته شده ای هستند که "جامعۀ مدنی" در ایران بنیانِ تمامی این "ناترازی"ها را می شناسد! مردم با مشارکت و درایت "مدنی" و در کمال خونسردی، و حتی در صورت نیاز با «بایکوت مسببین»، این "ناترازی" ها را مدیریت خواهند کرد. (همان گونه که تا امروز کرده اند)

سخن آخر اینکه:

از ادعای مجدد امارات در مورد جزایر ایرانی، عقب نشینی های نتانیاهو و کابینه اسرائیل از ساخت 240 هزار واحد مسکونی در اراضی اشغالی و تلاش نمایندگان راست افراطی برای تصویب تحریم های بیشتر علیه برنامۀ هسته ای ایران؛ صدای ناخوش آیندِ، کوبیدن بر طبل های جنگ و ناامنی شنیده می شود. در چنین روزهایی که «صحنه سازی خطرناک» در جریان است، زمان مناسبی برای ایجاد بزرگترین "جبهه وحدت برای صلح و سعادت" با پیشقراولی جامعۀ مدنی در ایران است.

روحانیت مسئول، دولت یازدهم، فعالین اجتماعی، هنرمندان، ورزشکاران، ریش سفیدان مذاهب و ادیان، بزرگان اقوام و نخبگان ترک، کرد، عرب، بلوچ و... همۀ کسانی که قلبی برای تپیدن بخاطر سربلندی ایران دارند، حق و وظیفه خواهند داشت، برای حفظ و گسترش صلح و سعادت بشری؛ تمامی توان خود را در مسیر برچیدن تسلیحات کشتار جمعی در منطقه و جهان متمرکز نمایند؛ و با حفظ آرامش در مقابل موج اندازی کسانی که - با احترام و یا بدون احترام - باید از عرصۀ سیاست و اقتصاد ایران کنار گذاشته شوند، رهنمود «تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد» را به منصۀ ظهور بگذارند!

کوتاهترین و سهل الوصول ترین راه برای دستیابی به این مهم، تلاش برای موفقیت نمایندگان ایرانی و نمایندگان 5+1 در حصول توافق در مذاکرات 29 آبان - 20 نوامبر - است و برای آن جبهۀ تلاشگران "صلح و سعادت" بشری را از مساجد در کم جمعیت ترین مناطق در ایران تا کاخ سفید در آمریکا می توان و باید گسترش داد!

پنجشنبه 23 ابان 92
(نقل از فیس بوک احمد سخایی)

Monday, November 4, 2013

در استقبال از جلسه "سه شنبه" 14 آبان 1392 - شورای پول و اعتبار




حسب قرار باقی از جلسۀ هفته گذشته شورای پول و اعتبار، انتظار می رود این شورا در جلسه سه شنبه 14 آبان - اگر برگزار بشود - در موضوع "نرخ سود بانکی" تصمیم سازی بنماید.

در چند ماه که از تشکیل دولت یازدهم پشت سرگذاشته ایم در موضوعات مربوط به روابط بانکی، ضرورت برچیده شدن بساط "تقیه" در این ساز و کار و چشم اندازهای مبتنی بر علم اقتصاد و ملزومات "صنعت بانکداری" و بطور "ویزه" در تاکید بر ضرورت حمایت از تصمیمات درست "تیم اقتصادی دولت روحانی"، یادداشت های متعددی از این قلم منتشر شده است.

از این فرصت و برای جلب توجه تمامی دوستان خیرخواه "دولت" و "اقتصاد کشور"، به رصد تحولات و تصمیمات، خلاصه ای از هرکدام از موضوعات اساسی و مطرح رابه تفکیک و بصورت تک "گزاره" های کاربردی تقدیم می کنم.
****
1)      - نرخ سود بانکی برای سپرده ها:
نرخ سود بانکی برای سپرده ها در یک اقتصاد سالم، حتماً نرخی است که علاوه بر پوشش نرخ تورم سالانه اندکی "منافع" نیز برای سپرده گذار در نظر گرفته باشد.(نرخ منفی سپرده در اقتصادهای موفق اختصاص به جوامع با نرخ تورم منفی هم دارد.)

2)      - نرخ سود بانکی برای تسهیلات (وام):
نرخ سود بانکی برای تسهیلات، چنانکه حداقل معادل هزینه های اداری و عملیاتی (لِیبُر) بعلاوۀ (+) نرخ سود بانکی برای سپرده ها، نباشد. این نشانه را دارد که شما می توانید با استفاده از رانت، تسهیلاتی را دریافت و در همان بانک یا بانک مشابه سپرده گذاری نمایید و سود دریافت بکنید.(رجوع شود به سپرده گذاری های متهم پرونده دفتر فاطمی در لیزینگ ها)

تذکر 1) - مقایسه دو آیتم بالا نشان می دهد که در یک جامعه با تورم بالا، دریافت تسهیلات برای سرمایه گذاری بلند مدت نمی تواند مقرون به صرفه باشد و روج "تورم" با رونق اقتصادی ناشی از "سرمایه گذاری" با هم در تناقض منطقی قرار دارد.
تذکر 2) - اینکه دولت ها برای سرمایه گذاری بلند مدت - در روزگار خوش درآمدهای خدادادی - و از محل مالیات مستقیم یا غیر مستقیم (مثل فروش نفت و استفاده از آن به وکالت از سوی شهروندان) برای سرمایه گذاری های بلند مدت نرخ سود تسهیلات مدیریت شده تدارک می بینند، امری مربوط به صنعت بانکداری نیست!

3)                  -  از صنعت بانکداری - حداقل - انتظار این است که با ظریب تکاثری معادل 4 (وقتی 5 برابر آورده و سپرده نزد بانک مرکزی اجازه "اعتبار سازی" اخذ می نماید.) تا 7 (وقتی 8 برابر آورده و سپرده نزد بانک مرکزی اجازه "اعتبار سازی" به آنها داده می شود.) بتواند، به مدیریت مالی منابع بپردازد. (این ظریب در هیچ جایی از دنیا به این مفهوم نیست که این مقدار اعتبار طرفاً بصورت تسهیلات در اختیار مشتریان قرار داده شود، بلکه تنوع محصولات صنعت بانکداری از گشایش اعتبارهای اسنادی تا صدها "کالای" مختص برای صنعت بانکداری را شامل می شود.)

نکته آخر: برای بانکداران مشهور به "اصلاح طلبان" اینکه؛
8 سال دوران ریاست جمهوری منطقی و سازنده زمان "سید محمد خاتمی" فرصت خوبی بود که بانکداران اصلاح طلب اصول "صنعت" بانکداری را آموخته، در دوران سخت "نا مدیریت" دولت های نهم و دهم، مدافع منافع شهروندان و صنعت بانکداری باشند! که متاسفانه در این ماموریت تاریخی نمره قبولی دریافت نکردند.

پی نوشت: دوستان زیادی سئوال می کنند که اگر ساختار اقتصاد و روابط بانکی تا به این حد از قدرت "چپاول" سرمایه ها و پس اندازهای شهروندان برخوردار بوده است، چرا کارشناسان اقتصادی و بانکی موضوع ورشکستگی سیستم بانکی را بطور جدی مطرح می نمایند؟

جواب ساده ای به این سئوال وجود دارد!
اینکه دولت نهم و دهم - به هر دلیل - اصل و فرع سرمایه، سپرده های مردم و انتظار درآمد بانکها در 8 سال گذشته را با تصمیم های نادرست اقتصادی و بانکی "جاروب" کرده و با استفاده از دلارهایی که برای تبدیل به ریال در اختیار سیستم بانکی - دولتی و خصوصی - قرار داد، بانکها را تا آستانه ورشکستگی کشانیده است و حسب اعمال مدیریت هئیت های مدیره بانکها، هریک از آن ها در موضوع ورشکسته شدن - احتمالی - به نسبت "دوری یا نزدیکی" به سیاست های اقتصادی دولت نهم و دهم از مواهب "ورشکستی" برخوردار هستند.

13 آبان 92

(نقل از صفحه فیس بوک احمد سخایی)

پی نوشت در کامنت:

بایدتوجه داشت که برخلاف کالاهای تولیدی، ظرفیت های محصولات خدماتی قابل ذخیره سازی نیستند. این موضوع چالش پیچیدگی های تعیین قیمت در عرضه و تقاضای این محصولات را به شدت "حساس" به زمان می نماید. به همین دلیل است که بانک ها در سایۀ حمایت های دولتی در تعیین نرخ خدمات آنها، عملاً مشتریان خود را در بازار عرضه و تقاضای خدمات بانکی دور زده اند و کوچکترین آثاری از محصولات "عرفی و مدرن" رایج - در بانکهای کشورهای جهان اول و دوم - را در کشور ما نمی توان - حتی - مشاهده کرد. 


Sunday, November 3, 2013

سمت و سوی سیاست گذاری جدید شورای پول و اعتبار کدام است؟ رونق اقتصادی یا تورم بیشتر؟


خبر: شورای پول و اعتبار در جلسه سه شنبه 7 آبان تصمیم گرفت و اعلام شد:
«با هدف ارتقای ظرفیت اعتباری بانک‌ها، سقف جمعی تسهیلات و تعهدات کلان از 5 برابر سرمایه و اندوخته به 8 برابر سرمایه پایه افزایش پیدا نموده است.»
****
تفسیر خبر:
اگر قبلاً "شما" یک واحد سپرده نزد سیستم بانکی داشتید، به مناسبت این حسن اعتماد شما بانک مذکور 5 برابر آن سقف ظرفیت اعتباری داشت و الان 8 برابر ظرفیت اعتباری خواهد داشت؛ یعنی:
1) - قبل از مصوبه اخیر:

بانک، با سپرده گذاری 1 واحد سپرده شما نزد بانک مرکزی 5 واحد تسهیلات و تعهدات ایجاد می کرد.
(حال اگر بانک مذکور بابت سپرده شما 20% سود به شما پرداخت می کرد و از استفاده کنندگاه تسهیلات 20% سود دریافت می کرد.) (5*20% سپرده شما) کاسب بود. {با احتساب اینکه (1*20% سپرده شما) به شما پرداخت کرده بود. (4*20% سپرده شما) سود می کرد.}

2) - بعد از مصوبه اخیر:

بانک با سپرده گذاری 1 واحد سپرده شما نزد بانک مرکزی 8 واحد تسهیلات و تعهدات ایجاد می کند.
(حال اگر بانک مذکور بابت سپرده شما 20% سود به شما پرداخت بکند و از استفاده کنندگاه تسهیلات 20% سود دریافت بفرماید. (8*20% سپرده شما) کاسب است. {با احتساب اینکه (1*20% سپرده شما) به شما پرداخت خواهد کرد. (7*20% سپرده شما) سود می برد.}
****
تحلیل خبر:
بانکداری صنعتی است که در تمام دنیا مورد استقبال و استفاده است و بانکها با گردآوردن سرمایه های "خُرد" و استفاده از آن مهمترین نقش را در تخصیص منابع برای انواع سرمایه گذاری بازی می کنند.
تفاوتهای اساسی در مورد بانکداری در تمامی جهان - غیر از ایران - با بانکداری در ایران در آن است که در "جهان" خارج:
- بانک ها با ابزارهای "مالیاتی"، آزادی "رقابت" بین بانکها و رعایت تنوع در ارائه "محصولات و خدمات" بانکی، توسط دولت ها مدیریت می شوند و خدمات بانکی محلی برای "سوءاستفاده" از بی اطلاعی شهروندان نیستند.
- "انحصار" در استفاده از "صنعت بانکداری" ممنوع است و بانکها در مسیر سرکوب فعالیت های اقتصادی نیستند.
- بانکها به دلیل افزایش "بهره وری" در استفاده از نقدینگی شهروندان؛ در افزایش "تورم" هیچ نقشی ندارند و برعکس از ابزارهای مقابله با "تورم" محسوب می شوند.

با مصوبۀ اخیر شورای پول و اعتبار بانک مرکزی، که "تسهیلات" قابل توجهی برای بانک ها "تخصیص" می دهد، باید منتظر بود و سیاست های بعدی شورای پول و اعتبار را رصد کرد و سئوالی که باید به آن جواب داده شود، این خواهد بود که:
«آیا فرصت های جدیدی که برای بانک ها - از جیب وهزینه شهروندان - ایجاد شده است، همچنان در مسیر "تورم ساز" سالهای اخیر خواهند بود(؟! ) یا تمهیدات واقعی در ایجاد فرصت های "رونق اقتصادی" و "مهار تورم" در راه هستند؟»
****
نظریه:
بانکداری در ایران امروز فاقد محسنات استفاده از "محصولات و خدمات" سیستم بانکداری رایج در دنیاست و بدون شناخت و رفع معایب موجود، تسهیلات «شورای پول و اعتبار» به انبساط پولی و افزایش تورم ناشی از فعالیت های سفته بازی و دلالی منجر خواهد شد.

(نقل از فیس بوک احمد سخایی)

پی نوشت: خالی از لطف نیست که اضافه شود که مصوبه شورای پول و اعتبار با تاکید براینکه: «مبنای محاسبه تسهیلات و تعهدات کلان به مبنای "سرمایه پایه" که در ادبیات نظارت بانکی بین‌المللی، ‌مرسوم‌تر، شناخته‌شده‌تر و مقبول‌تر است، تغییر یافته است.»(نقل از مصوبه 7 آبان) عملاً 50% راه هفته آینده را رفته و جواب سئوال را داده است!  می ماند اینکه اگر «نرخ سود بانکی» را هم نتواند حداقل اندکی بالاتر از نرخ "تورم" مقرر بکند. در واقع محل قرار گرفتن دولت یازدهم را «بر سر شاخه ای که در حال بریدن » آن هستند، تعیین خواهد کرد. (البته معلوم است که هیچ ایرانی دلسوزی مایل نباشد دولت یازدهم را در چنین موقعیتی تصور نماید و یادداشت های متعدد اقتصادی که تا بحال منتقدین نوشته اند برای جلوگیری از چنین خطای "دهشتناکی" است.)