Saturday, July 7, 2018

زنجیره موفقیت های نئوکانیسم و ارتجاع را سرِ باز ایستادن نیست؟! - 2

در قسمت اول این سری از یادداشت ها این نظریه را طرح کردیم که راست ترین جریان ارتجاع تاریخی در مسیر موفقیت هایی که برای خود میسازد، در واقع از تاکتیک و استراتژی تخریب و متوقف کردن تاثیرات دستآوردهای مثبت بشری استفاده می کند. در ضمن اشاره داشتیم که مسیر تحولات آتی را باید در رصد داشت و روشهای مورد استفاده نئوکانیست ها و ارتجاع را به موقع معرفی کرد.
جنگ تعرفه ها؛
مقاله ارزشمندی توسط ”پل کروگمن“ در مورد جنگ تعرفه ها نوشته شده است که خلاصه آن این است که این ”جنگ نه برای پیروزی“ طراحی است. (لینک) بنظر کروگمن اگر دار و دسته ترامپ قصد پیروزی (حتی از جنبه نظری) در این جنگ را داشتند، باید جنگ را با تلاش در پائین نگهداشتن قیمت های مصرف کننده از حمایت مصرف کنندگان برخوردار می کردند.
این کار (باز از جنبه نظری) می توانست با اعمال تعرفه روی محصولات وارداتی ساخته شده و قابل مصرف عملی شود. در حالیکه تعرفه هایی که تا بحال طراحی و اعمال شده اند روی مواد واسطه تولید بوده اند و بیشتر از آنکه حمایت از تولید داخلی با قیمت های مصرف کننده ثابت را تقویت بکنند، قیمت محصولات مصرف نهایی را افزایش خواهند داد.
در واقع برعکس تحلیل هایی که ترامپ را نگران بدتر شدن اوضاع اقتصادی ایالت هایی که رای دهندگان معمول ترامپ در آن ایالت ها زندگی می کنند، نشان می دهد. سیاست فعلی بیشتر از تسهیل زندگی برای رای دهندگان ثابت ترامپ در سمت و سوی مشکل کردن این زندگی ها سازمان داده می شود. امری که برای ساختن جهان مجازی ”دو یا چند قطبی“ لازم است و بیشتر روی کینه و اختلاف سرمایه گذاری می کند تا راحتی شهروندان حامی ترامپ!
نفت گران؛
در خصوص قیمت های جهانی نفت هم سیاست ”قلب“ ترامپ خودنمایی می کند. از یک طرف ترامپ در توئیتی اعلام می کند که از عربستان و اوپک خواسته با افزایش تولید قیمت های جهانی نفت را پائین بیآورند. در حالیکه عملاً با همین توئیت و توئیت های بعدی و برنامه ریزی روی تحریم نفتی در ایران و ونزوئلا، در واقع تمامی هم و غم ترامپ و رفقا - از پیاده نظام تا سواره نظام - مصروف بالابردن قیمت های جهانی نفت می شود.
نفت گران در نوامیر 2018، بعلاوه وضعیت اقتصادی خرابتر از قبل - علیرغم پروپاگاندای رونق اقتصادی - از جمله مواردی است که می تواند در قطبی تر کردن فضای انتخابات نوامبر در آمریکا به کمک ترامپ بیآید و بر وزن یادداشت خوب ”پل کروگمن“ توئیت هایی که با عنوان ارزانتر کردن نفت - و بنزین - ارسال می شوند را می توان ”توئیت نه برای ارزانتر کردن نفت“ تفسیر کرد.
- این بررسی و رصد تحولات آتی را ادامه خواهم داد. 
(شنبه 16 تیر 97)
(نقل از صفحه فیس بوک احمد سخایی) 


Thursday, July 5, 2018

«تحلیلی بر بحران ارزی دستساز- جهانگیری - و عاقبت آن»

صورت مسئله:
یک ماه قبل از 8 می 2018 (20 اردیبهشت 97) که به عنوان سررسید خروج ترامپ از برجام - بخوان پس از این برجام - تعیین شده بود. دولت ایران در یک فرار به جلو مدعی شد که بحران های ارزی ناشی از خروج آمریکا از برجام را پیش بینی کرده و با دلار جهانگیری به قیمت 4200 تومان با آن مقابله خواهد کرد.(20 فروردین 97)
روند تحولات بعدی لاکن بیانگر نکات مهم و خلاف ارزیابی دولت - جهانگیری است. طرح دولت عملاً شکست خورده، دولت حداقل سه(3) بازار برای مبادله دلار طراحی کرده و نرخ ارز آزاد (+ همه کالاهای وارداتی) عملاً حدود 8000 تومان است. رانت تخلیه شده در بازار اما ابعاد بزرگتری هم دارد.
با طرح این شعار که دولت به همه درخواست ها با دلار 4200 تومان جواب خواهد داد، موج گسترده ای برای برداشت از این رانت براه انداخته شد و برای جامعه ای که کل واردات آن در سال 96 حدود 54 میلیار دلار بود، در عرض حدود 20 روز ثبت سفارشی معادل با 21 میلیارد دلار براه افتاد.

اینجا کجاست؟
اینجا ایران گروگان گرفته شده است. کشور ثروتمندی که توسط یک سیستم حکومتی عقب مانده و نهادهای اجتماعی عقب نگهداشته شده، رو به سراشیب فروپاشی تمدنی دارد. حتی در خوشبینانه ترین تحلیل هم نمی توان عمق فلاکتی را که ماشین حکومتی اسقاطی شده برای جامعه نداراک دیده است را ندید گرفت.
سرزمینی که در آتش جهل، بلاهت و خیانت در حال سوختن است ودر برافروختن و شعله ور کردن این آتش - تقریباً - تمامی قدرت های جهانی با عوامل داخلی وابسته به آنها نقش مستقیم و وحدت نظری و عملی دارند.

آیا بحران ارزی دستساز یک بحران ارزی است؟
هیچ وقت در حداقل 40-50 سال اخیر از تاریخ ایران بحران موجود در کشور بحران ارزی نبوده است. نکته کلیدی که در صورت مسئله اقتصاد ایران به وضوح روشن است و هر از چندگاهی هم اقتصادخوانده ها و اقتصاددانان بر آن تاکید می کنند این واقعیت است که برای تامین کالاهای استراتزیک، برای اینکه در ایران کسی از گرسنگی نمیرد، درآمدی معادل با 9 میلیارد دلار در سال کفایت می کند.
در واقع بحران موجود در کشور را باید "بحران مازاد درآمد ارزی" دانست. چرا که در بدترین شرایط و پائین ترین قیمت های جهانیِ نفت هم درآمد حاصل از فروش منابع طبیعی - حتی بصورت خام - از 9 میلیارد دلار در سال بیشتر است.

پس!
بحران واقعی در این کشور کدام است؟

واقعی ترین بحران در ایران حضور و سلطه استعمار و استثمار است. کشوری که منابع طبیعی فراوانی دارد و بطور طبیعی باید جمعیتی ثروتمند و ماشین حکومتی قدرتمندی داشته باشد. با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک آن یک خطر بالقوه برای قدرتهای جهانی و چپاولگران در جهان معاصر است.
این جامعه بطور از پیش تعریف شده و توافق شده - از قبل - نباید بتواند از مواهب منابع طبیعی خود استفاده نماید. عقب نگهداشتن چنین جامعه ای برای همه - تاکید بر "همه" است - قدرت های جهانی و حتی منطقه ای یک وضعیت "دیفالت" محسوب می شود و به همین دلیل ساده است که عقب مانده ترین اشخاص را برای حکومت بر آن برمیکشند و بر مسند قدرت مینشانند.

چه باید کرد؟
دیر یا زود من، تو، او (ما) مجبور خواهیم بود! از عزت نفس و کرامت انسانی خودمان محافظت کرده، راههای تجاوز به حقوق حداقلی خودمان را بسته نگهداریم. این حداقل بدست نمی آید تا وقتی که ارزش گذاری کالا و خدمات انسان ایرانی به درستی قیمت گذاری شده و کسب گردد.
(پنجشنبه 14 تیر 97)
تکمیلی:
«
این بحث بغایت مهم و تعیین کننده است. برآنم که ما توانایی شکافتن نکات تاریک آنرا داریم. میزان پیشرفت در این مسیر را در کامنت ها و مباحثی که می تواند ذیل این استاتوس شکل بگیرد، اندازه خواهیم گرفت. بدیهی است که در صورتیکه حساسیت نسبت به موضوعات طرح شده! در این فضا وجود داشته باشد؛ این نوشته با نوشته های بعدی تکمیل خواهد شد
-
امیدوارم، چنین باشد!

(نقل از صفحه فیس بوک احمد سخایی)

زنجیره موفقیت های نئوکانیسم و ارتجاع را سرِ باز ایستادن نیست؟! - 1

مقدمه:  تصمیم برای بازنشستگی قاضی آنتونی کندی از دیوان عالی ایالات متحده آمریکا، مهمترین خبر برای جامعه آمریکا و به تبع آن برای تمدن بشری محسوب می شود. این تصمیم هبچ شکل و قواره تصادفی ندارد! موضوعی کاملاً دستساز است و بدرستی تمامی شاخک های حسی جامعه مدنی در آمریکا را حساس کرده است.
سئوال مقدماتی این است که آیا این حساسیت افکار عمومی نسبت به ”مهندسی تاریخِ نسل آتی در ایالات متحده“، می تواند باعث عاملی برای جلوگیری از دسیسه ای باشد که علیه آنها تدارک دیده شد است؟ «سئوالی که در خوشبینانه ترین حالت جواب آن منفی است.»
واقعیت این است که بزرگترین اقتصاد و دمکراسی دنیا در حال حاضر: - رئیس جمهوری دارد که 3 میلیون رای کمتر از رقیب مستقیم خود داشته و علیرغم این واقعیت رئیس جمهور ایالات متحده است. (با مجموعه ای از عقب ماندگی و خودشیفتگی افراطی)  - 49 نماینده اقلیت مجلس سنا، نسبت به 51 نماینده اکثریت مجلس دارای حداقل 40 میلیون رای بیشتر (از آن اکثریت در مجلس سنا) دارند.
صورت مسئله چیست؟ در نگاهی کلان به تاریخ 40 سال اخیر در تاریخ جهان، زنجیره موفقیت های محافظه کاران و نئو کنسرواتورهای انگلیس و آمریکا (که بنظر من از بازدید مارگارت تاچر و رونالد ریگان در دهه هفتاد از تهران کلنگ رده شده است.) بطور مرتب در حال بافته شدن بوده است.
آنها موفق شدند با استفاده از حلال اسلامی، اتحاد جماهیر شوروی را به فروپاشی بکشانند. سلطه بلامنازع بر منطقه خلیج فارس را با نصب فرمانداری استعماری در روسیه و کشورهای اقماری شوروی سابق تکمیل نمایند و دوران مهمی از رشد و توسعه بین المللی را کند، متوقف و حتی عقب برانند.
این زنجیره با کسب موفقیت در طرح خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) و انتصاب رئیس جمهور نژادپرست و خود شیفته در ایالات متحده و ترویج نژادپرستی راستگرایانه در کشورهای اروپایی همچنان راه به ناکجاآباد عقب کشاندن تمدن بشری را باز نگهداشته است. دیکتاتورهای خرد و بزرگ را در کشورهای مختلف بر سرکار می آورد و ... قلب و تقلب در تخریب همه دستآوردهای دمکراسی در جهان چندقطبی شده را به خدمت گرفته، صفوف ترقی خواهی را - حداقل از منظر سیاسی - وادار به عقب نشینی میکند.
از مشخصه های اعمال حکومت این زنجیره حداقل همین را داشته باشیم که در زیر سلطه این نگرش، به جهان معاصر، هیچ درگیری منطقه ای تمام نمی شود. کشورهای درگیر با جنگ های خانمانسوز، به صلح پایدار نمی رسند و شخصیت های اقتدارگرا مثل پوتین، اردوغان، بشار اسد و یا خمینیسم در ایران، حتی یکقدم عقب نمی نشینند.
چرا باید به این زنجیره و موضوع پرداخت؟ وقتی دولت آمریکا برای تاریخ صفر شدن صادرات نفت ایران تاریخ تعیین می کند. (4 نوامبر 2018) و این مهم را بعد از افتضاح تجربه نفت در برابر غذای عراق که یکی از زشت ترین جنایات قرن را باعث شد! پیش می کشد. هیچ معنی دیگری به غیر از قصد تاثیر لحظه ای بر عرصه سیاست زدگی در نوامبر 2018 ندارد.
نوامبر 2018، مهمترین خبر در سطح بین المللی و منطقه ای کدام است؟ چرا باید دونالد ترامپ از ”آنتونی کندی“ بخواهد چند ماه مانده به نوامبر 2018 خود را بازنشسته بکند؟ سایر همراهان و هم تیمی های دونالد ترامپ و جماعت ”برگزیتی“ برای نوامبر 2018 - دیگر - چه نقشه هایی چیده اند؟ و...
جواب همه سئوالات بالا، از نظر من،  - تمرکز روی پوپولیسم معیوب!  - دو قطبی سازی افراطی!  - درگیری های لحظه ای!  - ترور!  - و موشک پراکنی!  برای تاثیر گذاشتن بر انتخابات نمایندگان در ایالات متحده است.  (همان راه و روشی که در سال 2014 با گسترش داعش در سوریه و عراق شروع کردند و با ویرانی و کشتار جنایت بار در کوبانی به بی اعتبار کردن اوباما و پیروزی در انتخابات مجلس در ایالات متحده منجر شد.)
جمعبندی: «روزهای مهمی در تاریخ بشر در حال وقوع است. 40 سال تسلط بلامنازع ارتجاع تاریخی بر منطقه خاورمیانه و غارت منابع ثروت ملی ملل منطقه، هوس ادامه روش های نئولیبرالی، نئو محافظه کاران را بیشتر از هر وقت دیگری برافروخته است. کوتاهی بزرگی خواهد بود که اجازه داده شود، آرمان ها و آرزوهای چند نسل آینده هم در شهوت این هوس بسوزد.»  - این بررسی و رصد تحولات آتی را ادامه خواهم داد.
(پنجشنبه 7 تیر 97)