Friday, November 30, 2012

شعبده بازی اقتصادی! با تصویب مجلس و مجوز بانک مرکزی، شرکت نفت و بانک سپه "گنجشک" رنگ کرده، می فروشند؟




خبر: گزارش فارس از انتشار نخستین اوراق سلف نفتی


خبرگزاری فارس: براساس مجوز بانک مرکزی و مجلس شورای اسلامی شرکت ملی نفت ایران با کمک بانک سپه به زودی اقدام به فروش حواله های 10 بشکه ای نفت در قالب اوراق سلف نفتی می کند.

 ***** 

تفسیر خبر: به کار برد «فرضآنه و فرضآنگی» مراجعه شود. 

Thursday, November 29, 2012

مبارزه سیاسی با روش و سیاق فرزندان هاشمی رفسنجانی را می توان الگو قرار داد! - دلمهء هفت رنگ یعنی ثبت شادی و "خاطره" ای از دورهم بودن؛ بانوان دربند! نوش جانتان


عین مصاحبهء "ندای انقلاب" با محسن هاشمی را که در سایت خبری "مشرق" منتشر شده است را به دلیل اهمیت آن و ظرایفِ سیاست ورزی ایشان و فائزه و مهدی هاشمی در ذیل بخوانیم.

واقعیت این است که دوستان زندان دیده می دانند و وظیفه دارند به دیگر جوانان آرزومند ایرانی یاد بدهند که مبارزه در زندان فقط اعتصاب غذا و یا ایجاد درگیری با نگهبانان نیست.

گذر زمان و ساعتهای زندان بر عکس زندگی در آزادی عمل می کنند. منظور این است که در زندان ثانیه ها و دقیقه ها خیلی دیر می گذرند، گاهی هر ساعت به اندازهء یک قرن! ولی روزها و هفته ها خیلی سریع تمام می شوند و آدمِ زندانی گذر سال و ماه را از دست می دهد.

در خصوص چرایی این وضعیت بهترین توضیح در نوشته ای از دکتر فرانکل و کتاب «جستجوی معنی» آمده است. یکی از علت های این وضعیت به دلیل تکراری و اجباری بودن روزهای تحملِ زندان است و اینکه اتفاقات عادی ولی مهم در زندگیِ دورانِ زندان، حذف شده اند و گذر ماهها و سالها را از قابلیت اندازه گیری خارج می کند.

یکی از راههای مبارزه در زندان حفظ سلامت زندانی است. این حالت با  ایجاد اتفاقات به ظاهر ساده ولی "متفاوت" با لحظه های دیگر بدست می آید. به همین دلیل مبارزات صنفی زندانیان و بویژه زندانیان سیاسی – در زندان – به بزرگ داشت های هر آنچه با شرایط عادی در زندان فرق داشته باشد، تعلق دارد.

برگزاری مسابقات به صورت تورنمنت، بزرگداشت روزهای ملی، جشن های کوچک ولی با اهمیت چون تولد هم بند و یا تولد همسر و یا فرزندان که در خارج از زندان هستند. پخت وپز های دسته جمعی و... هزاران موضوع کوچک و بزرگ؛ ابزار های زندانی و زندانیان هستند؛ که می توانند "گذشت زمان در زندان" را برای حفظ سلامت روح و روانی زندانی و هم بندی هایش "مدیریت" کرده به تحمل زندان "معنی" دیگری – که معمولاً مطلوب زندانبانان هم نیستند – بدهند!

مصاحبهء با محسن هاشمی از این منظر بسیار آموزنده است؛ تقریباً همهء خبرهائی که بخصوص از خانواده های دیگر زندانیان سیاسی نقل شده است را تایید می کند و معلوم می شود که چرا؟ مسئولین زندان اوین «فائزه را در اوین موثر تر از فائزه در بیرون از زندان» تشخیص داده اند!

-          آمدن فائزه به اوین نشاط تازه ای به بقیهء زندانیان سیاسی زن داده است؛
-          فائزه روحیهء خوبی دارد و ورزش های جمعی در زندان راه انداخته؛
-          نامه 9 بانوی زندانی سیاسی در محکومیت شکنجه و قتل "ستار بهشتی"؛
-          نامهء 33 زندانی زن در اعتراض به بدرفتاری زندانبانان؛
-          اعتصاب غذای پیروز 9 زندانی زن و پایان این اعتصاب با اعلام پیروزی در رسیدن به خواسته ها؛
-          اعلام عدم تمایل فائزه برای رفتن به مرخصی – مطالبه نشده – وقتی بانوان دیگر زندانی بی دلیل از استفاده از مرخصی محروم هستند؛
-          و...
اما... مهمترین بخش مصاحبهء محسن هاشمی با ندای انقلاب بخشی است که در جواب خبرنگار ندای انقلاب در مورد مهدی می گوید: « مهدی هم حالش خوب است، به شما هم سلام مخصوص دارد».
مصاحبه را با هم بخوانیم:

محسن هاشمی:
محسن هاشمی می گوید: فائزه و در گفت و گو با من با خوشحالی گفت که امروز مسئول پخت غذا(دلمه هفت رنگ) هستم. مغازه ای برای تهیه اجناس مورد نظر در اینجا قرار دارد که تهیه مواد مورد نیاز را برایم سهل کرده است.
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/9/9/242923_343.jpgبه گزارش مشرق به نقل از ندای انقلاب،  همچون روال گذشته که اخبار مربوط به خانواده هاشمی رفسنجانی قبل از اینکه در رسانه های داخلی منتشر شود سر از رسانه های ضد انقلاب در می آورد اینبار نیز برخی از این رسانه ها در خبری به نقل از فائزه هاشمی -دختر بزرگ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که نزدیک 2 ماه است در زندان به سر می برد- مدعی شدند که دختر  هاشمی از رفتن به مرخصی خودداری کرده که ما برای یافتن صحت و سقم این خبر با برادر بزرگ فائزه گفت وگوی تلفنی انجام دادیم که متن کامل آن به شرح زیر است:

 
آیاخوداری از رفتن به مرخصی از سوی فائزه هاشمی درست است و اگر این خبر صحت دارد، دلیل آن چیست؟

محسن هاشمی: در ملاقاتی که دیروز با خواهرم(فائزه) داشتم، شنیدم که به ایشان مرخصی داده اند اما فائزه قبول نکرده که دلیل این موضوع را از او جویا شدم که گفت پنجشنبه به بنده اطلاع دادند که با درخواست مرخصی شما موافقت شده اما من گفتم که تقاضای مرخصی نکردم و آنها گفتند که شاید ابوی(هاشمی رفسنجانی) تقاضای مرخصی کرده است. فائزه می گفت در قسمتی که من هستم ۲۰ نفر دیگر هستند که 3 یا 4 سال در زندان هستند و از مرخصی استفاده نکرده اند بنابراین روم نمی شه که به مرخصی برم. فائزه به مسولان گفته که به هم بندی های او هم مرخصی بدهند تا او هم بتواند مرخصی برود

جای تشکر دارد که به ایشان (فائزه) مرخصی داده اند. اما فائزه از اینکه به هم بندی هایش مرخصی نداده اند ناراحت بود و گفت در صورت امکان به حاج آقا(اکبر هاشمی رفسنجانی) این موضوع را اطلاع دهیم تا شاید رفع شود و بقیه هم بندی های او هم بتوانند به مرخصی بروند.
 شرایط زندگی فائزه هاشمی در زندان چگونه است؟

محسن هاشمی: ایشان در شرایط خوبی بسر می برد و بسیار از این وضع راضی هست و گفت در جمعی که هستم روابط خوبی دارم و فرصت مطالعه برایم فراهم است و اجازه آشپزی هم به ما داده اند و فضای هواخوری بسیار خوبی داریم و به تازگی کتابی جهت ترجمه در دست دارم که خود را به آن مشغول کرده ام. فائزه و در گفت و گو با من با خوشحالی گفت که امروز مسئول پخت غذا(دلمه هفت رنگ) هستم. مغازه ای برای تهیه اجناس مورد نظر در اینجا قرار دارد که تهیه مواد مورد نیاز را برایم سهل کرده است.
 وضعیت مهدی هاشمی چگونه است؟

محسن هاشمی: مهدی هم حالش خوب است، به شما هم سلام مخصوص دارد، همین هفته حاج خانم(عفت مرعشی) به دیدارش رفتند و حالش خوب است، و دو روز پیش با حاج آقا تلفنی صحبت کرد.
نظر شما درباره مصاحبه منتشر شده از زبان مادرتان(عفت مرعشی) چیست؟

محسن هاشمی: این مصاحبه متعلق به 8 ماه گذشته است و دلیل اینکه به تازگی منتشر شده را نمیدانم. این کار از نظر بنده بسیار غیر حرفه ای و عجیب است، مصاحبه ای بعد از ۸ماه منتشر شود! و من خودم مخالف این مصاحبه ها هستم.

قاشق چای خوری "مؤتلفه" در «بالاترین» - روایتی برای روشنگری



روایت است که شخصی به چشم پزشک مراجعه می کند و شکایت داشته که «موقع خوردن چای شیرین چشمش به شدت درد می کند» و...
اول اینکه باید تاکید بکنم بیماریی به سیاق بالا در 34 سال گذشته همواره یکی از بیماری های رایج در ایران بوده و بعید می دانم برای کسانی که در 34 سال گذشته نسیمی از کمیت و کیفیت زندگی ایرانی بر آنها وزیده است. این بیماری را با آدرسی که خواهد آمد، نشناسند.

مروری بر مشخصات شخصیتی "موتلفه":

موضوع ساده و روشن است، گروهی از نزدیکان به رهبران حاکم در ایران - به هزار و یک دلیل - از روز تشکیل دولت جمهوری اسلامی در بخش های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران حضور داشته اند که به "مؤتلفه" شناخته می شوند. نشریهء هفتگی به نام "شما" و حضور نسبتاً دائمی در عرصهء بازار و وزارت های طولانی در امور بازرگانی، فرهنگ و سیاست را بر عهده داشته و تا سالهای اخیر که گوی محافظه کاری راست توسط "اصولگرایانِ" سازمان دهی شده توسط جریان "مصباحیه" از دست آنها بیرون کشیده شد. مصدر جناح های محافظه کار راست را در اختیار داشته اند.

حضور دائمیِ "خیلی مسلمانِ" عسکراولادی در هئیت منصفهء مطبوعات و نقش بازی کردن به عنوان نمایندهء بازار سنتی از دیگر پایگاه های دائمی آقایان بوده و "شیار حضورِ" اندیشه و عمل این گروه بر گردهء اکثر فعالین اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران، کشیده شده است – حیف است که به درگیری دائمی زنده یاد محسن نوربخش رئیس کل بانک مرکزی و وزیر هاشمی با این جریان تا روزی که ایشان فوت کردند، اشاره نشود-. (به حضور دائمی این جریان سیاسی – اجتماعی در تمام سالهای اخیر بر مصدر امور حساب 100 امام و کمیته های امداد نیز می توان اشاره کرد.)

موتلفه از نظر جهان بینی در دوران رونق بازار سنتی و به نمایندگی آنها اگر بدنیا آمده باشد. در دوران رشد سرمایه داری وابسته و مونتاژی زمان شاه عملاً به بازوی اجرایی جریان سیاسی بازار سنتی تبدیل شد و هنوز هم بعد از 34 سال و تولد و رشد سرمایه داری نظامی – امنیتی در ایران، بطور فعال و به نمایندگی از بخش سنتی بازار ایران – آن حداقلی که هنوز باقی مانده – مشغول است.

در این یادداشت در نظر دارم بیشتر به مشخصات شخصیتی این جریان اشاره داشته باشیم. خلاصه ای هم که به عنوان معرفی در بالا نوشته شد، صرفاً برای ورود بر این ویژگی ها منظور نظر بود.

مؤتلفه یک جریان تاریخی است، که:

-          از نقطه نظر جهان بینی، تنگ نظر و به حدت ایدئولوژیک؛
-          از نقطه نظر اجتماعی، سنتی؛
-          از نقطه نظر اقتصادی، معتقد به عدالت در وجود فقیر و غنی و مروج حق طبیعی انسان ها بر جان و مال؛
-          از نقطه نظر سیاسی، معتقد به دیکتاتوری ایدولوژیک سنتی و مروج اندیشه های آزادی بازار؛
-          و...
بوده و به شدت از توسعه در همهء جوانب احتمالی آن بیمناک و گریزان است.

این قلم در جریان تجربهء روزمرهء کار و زندگی اقتصادی، در این جریان، تمامی ویژگی های دلالی و خصوصیات خُرده بورژوائی که از نظر اقتصادی صاحب سرمایه و مال شده است و لیکن جرئت پا گذاشتن به دنیای "بورژوازی کلاسیک" را نداشته است، را بعین دیده و در تصمیمات اساسی، حضورِ جریان ایشان در سیاست ورزی و حکومت داری را در 34 سال گذشته در رصد داشته ام.

همهء آنچه نوشتم را بدین منظور ردیف کردم که بتوانم از این جریان و اسم تشکیلات سیاسی آن – مؤتلفه – تصویر ذهنی برای خواننده ایجاد نمایم. تصویر ذهنی که در آن می توان مجموعه ای از خصوصیات متناقض ولی رشد نایافته را در "شخصیت" شناسی جامعه شناختی باور داشت.

در ادبیات سیاسی جهان از این قبیل شخصیت های "آویزان" بین «تعلق خاطر به گذشته»، «خواهان راحتی با حداقل تلاش در حال» و «نگران و بیمناک از آینده»، بسیار می توان سراغ گرفت. از این روست که وقتی قصد نداریم با پاک کردن صورت مسائل از روبرو شدن با آنها فرار کنیم مجبور خواهیم بود با نگرشی مومن به دنیای «نه سیاه و نه سفید، بلکه خاکستری» با آنها روبرو شویم.

تعلق خاطر به گذشته و تنبلی و راحت طلبی در حال و ترس از آینده، خطرناک ترین ویژگی های شخصیتی است که می تواند تاریخ زندگی فرد و یا جامعه ای را ضایع و تباه نماید. اگر توانسته باشم با این یادداشت این سه "خائن" را از خفای توجیهات ایدولوژیک بیرون کشیده و نشان دهم؛ وظیفهء این یادداشت به انجام رسیده است.

***** 

برمی گردم به «قاشق چای خوری "مؤتلفه" و بالاترین»:

واقعیت این است که سایت بالاترین با استفاده از آخرین دستآوردهای علمی و در رودخانهء دمکراسی نامحدود اینترنت جهانی نقش قابل توجهی در نزدیک کردن جامعهء ایرانی به دهکده های به شدت کوچک شوندهء جامعهء جهانی بر عهده گرفته و تا کنون با فراز و نشیب هائی در این مسیر مصمم ظاهر شده است.

حیف است که با تنگ نظری زاییدهء توهمات مؤتلفه ای و بدست دوستانی که بالاترین را ماُمنی برای ترویج و دست یافتن به آرزوهایشان یافته اند توسط سه گانهء:

-          تعلق خاطر محافظه کارانه به گذشته؛
-          تنبلی و راحت طلبی بی زحمت در حال؛
-          و نگران و وحشت زده از تغییرات پیش رو در آینده؛
آنرا ضایع نماییم.

و اما حکایت امروز!

برگی از مباحثات فی مابین سه کاربر در بالاترین را – با قدری نشانه گذاری- بصورت کپی پیست برای خواننده ارائه می دهم. در جامعهء ارزشمند داخل بالاترین:

1-       جائی که به این خاطر طراحی شده که هرکس هر موضوع و یا خبری را که دوست داشت در صحن آن ارائه دهد.
2-       هیچ اشکالی دیده نشده که یک "خبر" به نقل از ده ها خبرگزاری و به صورت تکراری در آن وارد شود.
3-       و محدودیتی برای انعکاس خبر از یک "سایت" با دامنه های – دات کام، دات نت، دات ارگ و... وجود ندارد.
در برگهء تقدیم شده مشاهده می کنیم که «وبلاگ ستار بهشتی» توسط من با دامنه ای غیر از "دات کام" ارائه شده و این خبر خوش که «وبلاگ ستار» با دامنه هائی به تعداد کشورهای آزاد در دنیا قابل دسترسی است و اقدام "جباران" برای خفه کردن صدای ایشان، باعث ایجاد "پژواک" صدای آزادیخواهی «ستار» شده است، که گوش جباران را کر خواهد کرد؛

-          معرفی شده است.
-          این موضوع توسط دوست گرامی " Ashkanjan" به عنوان خطا در قوانین بالاترین مورد اعتراض قرار گرفته.( گفتدوست عزیز شما آگاهانه لینکهای بلاگ اسپات را با تغییر دادن extention آن (ca,com,se,co.uk) چندین بار میفرستتید و این کار خلاف قوانین بالاترین است.)      
-          توضیحی با این مضمون «  Ashkanjan گرامی! تا جائی که من می دانم این از امکانات رسانه است و من اینکار را برای ارسال یکی از یادداشت های بلاگ اسپات "ستار" هم انجام دادم.و زیر آن کامنتی هم گذاشتم تا آنهائی که فکر می کنند با حذف فیزیکی و ایجاد محدودیت و سانسور می توانند صدای جوانان را خفه کنند. فکر خطا دارند.
به هر حال اگر این موضوع ایراد دارد. پرسجو می کنم و نظرم این است که به عنوان قابلیت های بلاگ اسپات و فیس بوک و غیره از گسترش آن حمایت شود. فکر نمی کنید دنیای بدون "تویئت"، فیس بوک و... امروزها دنیای کوچکی باشد؟ » از طرف متهم به معترض داده شده،
-          کاربر گرامی " teaspoon" بجای جواب و روشنگری به متهم با تعداد متنابهی گزارش منفی به سیستم اتوماتیک بالاترین،
-          باعث بسته شدن حساب کاربری من به مدت 30 روز و بلاک شدن امکان دادن لینک از وبلاگ «ایران آباد» با ادعای – اتوماتیک – نقض قوانین بالاترین شده است.
امروز که این نوشته را می نویسم، حداقل 21 روز هست که دارم با خودم کلنجار می روم. اینکه به کدام زبان باید به دوستانم در بالاترین این پیغام را برسانم که ای عزیز:

-          در دنیائی که شبکه های خبرگزاری با ثروت های میلیاردی با دامنه های متغییر و متعدد در حال بمباران خبری ما هستند.
-          بستن حسابی که به زودی توسط ارباب ستم و به جبر مشت و لگد و یا داغ و درفش بسته خواهد شد و هزینهء نشر آن را جهان سرمایه داری – بی دریغ و بدون درخواست هزینه – فراهم کرده است، نشان از کدام لیاقت یا شجاعت را دارد؟!
-          دل آدمی وقتی بیشتر می سوزد، که " teaspoon" در مقابل توضیحی که دریافت کرده از صرف یک "کلمه" دریغ دارد! و بعد از اینکه وبلاگی را که با خون جگر برای تاثیر در دنیای بمباران اطلاعاتی نوشته می شود را بست و بلاک کرد!...
-          پشت کامپیوتر می نشیند و مسلسل وار به لینک هائی که در شکایت از ظلمی که بر «ستار» رفت، دکمهء لایک می زند.
یقین دارم که خواننده – حتی " teaspoonیا  Ashkanjan " – در این نوشته ذره ای از دلخوری شخصی نمی تواند پیدا کند. – چون وجود ندارد-

برآنم که می شود دانست و فهمید که اگر قلمی بعد از 34 سال حکومت "دهشت" در ایران هنوز می نویسد؛ را باکی از "کودکی" های مؤتلفه ای – حتی از دوست – نیست.

این نوشتم که درسی باشد! برای همهء ما که «اگر "موتلفهء" ایرانی در نشریه ای بنام "شما" بیش از 30 سال است که "منوئیات" خود را به نام "مردم" – این بخش از ادبیات "شما" کپی برابر اصل کیهان شریعتمداری است – به خورد حاکمان در ایران داده است، از ما بعید است که امروز و یا در احتمال حضور در قدرت سیاسی در ایران فردا، زندگی را با این ابزار کودکانه تهدید کنیم.»

انتظار دارم بعد از نشر این نوشته و رسیدن آن بدست دوستانی که در این بازی شرکت داشتند. مثل بزدل ها با هم رفتار نکنیم. جدل منطقی! تنها اسلحهء واقعی اندیشه ورزی است. بگذار تمامی استخوان بندی منطق من با دلایل قوی تر در هم کوبیده شود! که 34 سال است در حسرت دنیایی از این دست دلسوزانده ام!

اول آذر 1391


صفحه ای از صحنهء روزگار ایرانی وقتی هنوز نمی داند. به دنبال چه چیزی هست
کسی قرار نیست بجای من و تو تصمیم بگیرد! ای دوست

Wednesday, November 28, 2012

خوش چهره و بحران اقتصادی:«ما باور عرضه را تقویت کرده ایم، اما از پس آن بر نیامده ایم.»/ - آیا منظور همان "تقیه" و "دروغ" نیست؟




خوش چهره در گفت و گو با مشرق:
محمد خوش چهره معتقد است اقتصاد امروز کشور مانند یک بدن مصدوم است که اتفاقا رگ های آن پاره شده و باید هرچه زودتر جلوی  خونریزی آن گرفته شود. به اعتقاد او باید سریعا برای کاهش ارزش پول ملی در کشور فکری شود
(نقل از گفت و گو)

*** 

آقای خوش چهره!

موضوعات اقتصادی که با مثال های ساده و عامه فهم در گفتگوی شما به آنها اشاره شده است، بسیار قابل توجه هستند.(نمرهء تجزیهء شما بیست است.) ولی نسخهء نهایی شما فاقد "ترکیب" درست است و به تشخیص «مریض خر خورده است!» رسیده اید.

هنوز دارید "تقیه" می فرمایید!
واقعیت این است که: «قایق شما ناخدای لایق ندارد و طوفانِ دروغ طومار آن را برچیده است». چرا واقعیت را به مردم نمی گویید؟

Tuesday, November 27, 2012

فرستادن سید علی خامنه ای به قربانگاهِ فرار از مسئولیت توسط تشکیلات مصباحیه و باندهای قدرت در سپاه! افشا خواهد شد؟





حجت‌الاسلام سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه در گفت‌وگوی اختصاصی با “بوتیا”:
از رأی دادن به احمدی‌نژاد پشیمان نیستیم!
حجت‌الاسلام سعیدی همچنین درباره توصیه مقام معظم رهبری درباره عدم سئوال از رئیس‌جمهوری گفت: وظیفه رهبری جلوگیری از انحراف در میان مسئولان تحت امرشان است و مردم نیز از اختلاف حمایت نمی‌کنند.
وی همچنین درباره مصاحبه چندی پیش خود با یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب توضیح داد: متاسفانه برداشت خوبی از سخنان من نشد. من سخنم این بود که ما نسبت به رای دادن به آقای احمدی نژاد پشیمان نیستیم، چرا که ما در راستای تدابیر رهبری حرکت کردیم؛ معیارهایی که رهبری فرموده بودند بر ایشان بیشترین تطبیق را داشت.
وی اعلام کرد: در عمل هم در دور اول احمدی‌نژاد این انطباق را ثابت کرد اما در دور دوم توقعاتی داشتیم که انجام نشد. ما گله مندیم و پشیمان نیستیم. امروز آنهایی باید پاسخگو باشند که از احمدی نژاد حمایت نکردند. ما می پرسیم چرا شما حمایت نکردید؟(اینجا)

بعد از محمد تقی مصباح یزدی که انتخاب اشتباه احمدی نژاد را به خامنه ای نسبت داده و پشت آن سنگر گرفته است. سعیدی هم، ضمن تعیین مجدد "وظیفه" برای رهبر، اشتباه انتخاب احمدی نژاد را به سید علی خامنه ای نسبت داده است!

دو کلمه حرف حساب با سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه:

جناب! حداقل عقل معاش ایجاب می کند که مطلع باشید؛ سرداران و فرماندهان و بدنهء زحمتکشِ "کادر" سپاه پاسداران "می دانند"! که «تصمیم برای "انتصاب" احمدی نژاد در سال 84 و 88 توسط باند شما و دوستان "مصباحیه" ای شما به شخص سید علی خامنه ای تحمیل شده است»!

بخاطر داشته باشید که "مخالفینِ" رهبری فردی و اعمال حاکمیت تحت این نام – بدست باندهای مافیایی - «نه با شخص خامنه ای ونه با هیچ شخص دیگری "مشکل" ندارند. مشکل مخالفین با "دروغ و دروغگویی" است. که بنیان زندگی سالم را در ایران هدف گرفته است».

شما و دوستان شما و تشکیلات وابسته به آقای مصباح نمی توانند با انداختن مسئولیت اشتباه انتصاب احمدی نژاد و سرکوب مردم به گردن " شخص خامنه ای" از پاسخگویی به افکار عمومی – بویژه پرسنل زحمت کش سپاه و بدنهء بسیج – شانه خالی نمایید!

مردم می دانند! که روشنگری و افشای سیاست های باندی شما، توسط مصلحینِ مخالف، تعادل روحی و روانی دارو دستهء مصباحیه و باندهای مافیای فساد اقتصادی را برهم زده است و فرستادن سید علی خامنه ای به قربانگاهِ فرار از مسئولیت توسط شما و دوستانتان نیز افشا خواهد شد!

«شما بهتر است به سئوالاتِ برحق بدنهء زحمتکش سپاه و بسیج جواب پیدا کنید و حداقل با اعتراف به عملکردِ باندی، با آخرین بارقه های آبروی این پیر مرد بازی نکنید».

بساط مدیریت فردی در ایران برای این برچیده خواهد شد که  «امکان تکرار فجایع 8 سال اخیر بدست باندهای مافیائی مسدود شود و بساط سلطهء دروغ بر چیده شود»! کسی مشکلی با "شخص" سید علی خامنه ای ندارد! 

Monday, November 26, 2012

نامه های تاریخی دکتر محمد ملکی، همراه با صبوری مردم و روشنگری همهء اندیشمندان ایرانی و مصلحین اجتماعی، مصباح و مصباحیه را گیج کرده است؟


نامه های تاریخی دکتر محمد ملکی، همراه با صبوری مردم و روشنگری همهء اندیشمندان ایرانی و مصلحین اجتماعی در دفاع از صلح و اجتناب از درگیری های – پینگ پنگ – پیشنهادی مصباح یزدی به حدادعادل در سه شنبهء اعلام قتل "ستار بهشتی" که با آزار زندانیان سیاسی شروع شد و با پیروزی اعتصاب غذای بانوان در بند "مهار" شد. نور روشنگری را در آسمان تاریک نگهداشته شدهء ایرانمان روشن کرده است.

حملهء مصباح یزدی به مدیریت خامنه ای در نسبت دادن همهء فلاکت ناشی از سرکار آمدن دولت فلاکت به ایشان بیانگر انعکاس نور و گرمای آتش روشنگری است که برافروخته شده و مصباح و مصباحیه را گیج کرده است.

تاکتیک های مصباح و مصباحیه که به مثابه «یک بستر و دو رویا» در مسیر جایگزینی یکی از دو مجتبی (مصباح و خامنه ای) به  جانشینی رهبری فردی فعلی طراحی شده بود؛ در حلقهء این روشنگری "گرفتار" آمده و رفتارهای آتی این تشکیلات را قابل پیش بینی می کند. به همین دلیل هم هست که حملهء مصباح به سید علی خامنه ای (+) همان رفتاری است که از ایشان انتظار می رفت!

با دو گزاره از زندگی و نحوهء برخورد "عقرب ها" که می توانند روشنگر وضعیت موجود؛ و ابزاری برای پیش بینی تحرکات آتی در این تشکیلات باشند و ارائه لیستی از شاگردان مصباح؛ این یادداشت را به پایان می بریم. ( با تاکید بر این شکرگزاریِ لازم که روشنگریِ خون "ستار بهشتی ها" و دانائیِ اندیشمندانی چون "دکتر محمد ملکی" ما را به مقصدِ رسیدن به ساختنِ فردای زیباتر رهنمون خواهند کرد!)

-          وقتي در درس فيزيك عمومي به بخش امواج مي رسيد عكس يك عقرب بزرگ خودنمايي ميكند بله عقرب موجودي است كه نه چشم دارد كه ببيند و نه گوش دارد كه بشنود بلكه حسگرهاي قوي حرارتي دارد و آن پردازشي كه از جهان اطراف خودش دارد درست مثل يك دوربين مادون قرمز است عقرب تنها مي تواند موجودات را به صورت شكلي كه در اثر حرارت موجود در بدن آنها بوجود مي آيد ببيند و براي همين هم نمي تواند تشخيص بدهد كه اصلا چه موجودي جلوي آن قرار دارد و شايد هم براي همين است كه هر چي را كه حس كند نيش ميزند.شايد براي همين هم هست كه وقتي دور يك عقرب آتش روشن ميكنيد خودش را نيش مي زند چون در حقيقت اين موجود ديگه چيزي را جز گرما نمي تواند حس كند و با اين تفسير شما آن را كور كرديد براي همين هم ترجيح مي دهد خودش را نيش بزند تا شايد از اين وضع وحشتناك خلاص بشود.
-          اما این که چرا عقرب‌ها در میان حلقه آتش می‌میرند، به میزان مقاومت عقرب در برابر گرما بستگی دارد و علت آن بالا رفتن درجه حرارت اطراف است. به عبارت دیگر عقرب‌ها دمای بالا را نمی‌توانند تحمل کنند و بیشتر آنها در دمای 40 درجه به بالا می‌میرند ولی در عوض دمای بسیار پایین و در حد صفر درجه را به خوبی تحمل می‌کنند. علت مرگ عقرب در حرارت بالا به دلیل از دست دادن سریع آب بدن، انعقاد همولنف و انسداد عروق و مجاری است. به این دلایل است که عقرب در میان آتش می‌میرد و برخی افراد تصور می‌کنند که عقرب خودکشی می‌کند زیرا که بر این عقیده هستند که دم خود را بر بالای سر می‌برد و نیش را درون سرش فرو می‌کند. در حقیقت عقرب با حرکات نیش زدن به اطراف می‌خواهد از خود دفاع کند و به عبارتی هر آن چه که در مقابلش است را نیش بزند و در این موقع نیز می‌خواهد آتش را نیش بزند که همگان تصور می‌کنند، خودش را نیش می‌زند.
-         (مصباحیه) علي رازيني، ابراهیم رئيسي، غلامحسين محسني اژه‌يي، علي فلاحيان، روح‌الله حسينيان، حجت الاسلام ميرحجازي، مصطفي پورمحمدي، رهبرپور، عباسعلی عليزاده، کاظم صديقي، علي مبشري، علي قدياني، محمود رجبی، مرتضی آقا تهرانی، محمد غروی، عباسعلی کدخدایی، غلامحسین الهام، قاسم روانبخش، محمدناصر سقای‌بی‌ریا، علیرضا پناهیان، همچون حمید رسایی، مجتبی ذالنور، حسین طائب، مهدی طائب همگی از جمله شاگردان  مصباح یزدی هستند که در دو دهه گذشته و به ویژه در سال های اخیر مناصب مهم حکومتی، از وزارت اطلاعات تا حضور در دفتر آیت الله خامنه ای را داشته و دارند. (اینجا در مورد مصباحیه بخوانید.)

سه شنبه 7 آذر 1391 

Wednesday, November 21, 2012

علی خامنه ای با تقاضا از مجلس برای توقف سئوال از رئیس جمهور، مسئولیت بی واسطهء همهء مشکلات کشور را می پذیرد؟




بر اساس تحلیلی که در 20 آبان درمورد موقعیت روحانیت و بویژه رهبری فردی علی خامنه ای ارائه شده، ایشان می تواند با قبول مسئولیت کوتاهی های انجام شده در ادارهء مملکت با استعفا و بازگشت به حوزهء علمیهء قم در «مهار فلاکت ناشی از حاکمیت باندهای مافیائی در زیر مسئولیت ایشان» هنوز آدم مفیدی باشد.

تقاضای علی خامنه ای از مجلس برای توقف سئوال از رئیس جمهور به عنوان «قبول بی واسطهء مسئولیت همهء مشکلات کشور توسط شخص ایشان» ارزیابی می شود.

قدم بعدی کناره گیری علی خامنه ای از قدرت سیاسی و بازگشت به نتیجهء انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 است!

تعلل در این مهم جایز نیست!

***** 

مطالعه یادداشت های ذیل توصیه می شود: