Monday, December 9, 2013

جناب آقای حسن روحانی، رئیس جمهور منتخبِ "جمهور یازدهم"! موضوع: لایحه بودجه سال 1393 و "رکود تورمی" دست ساز



تاریخ "توسعه" در ایران از نخستین روزهای آغاز، افتخارِ همراهی و مشارکتِ میلیونها ایرانی بویژه فقیرترین اقشار اجتماعی را با سرمایه گذاری های شخصی و خانوادگی، برای کسب علم و ودانش روز برای فرزندان ایرانی را شاهد بوده است.

براساس آخرین مطالعات جهانی نیز، روشن است که شهروندان ایرانی برای پرداخت هزینه های تحصیل فرزندانشان از هیچ فداکاری کوتاهی نداشته اند و حتی پرداخت هزینه تحصیل فرزندان به بهای فروختن کلیه یا اندام های دیگرِ قابل فروش در سالهای اخیر، که هجمه دلالان آموزشی برای چپاول در اوج خود قرار داشته، هیچگاه متوقف نشده است.

براین سیاق است که در حداقل 85 سال گذشته تمامی حقوق فروش و استفاده از ثروت ملی "نفت" – به همراه ثروت های دیگر ملی- در اختیار دولت های مرکزی در ایران گذاشته شده تا درآمدهای ناشی از آن، که درواقع سرمایه بین نسلی است، در راه عمران و توسعۀ طرح های ملی بکار گرفته شود تا میهن را به دروازه های رشد و توسعه ای که شایستۀ آن می باشد، در عرصۀ رقابت بین المللی، برسانند.

در این مقال بررسی آنچه بر سرمایه های ملی و بین نسلی در دهه های اخیر گذشته است، موضوع مورد نظر نیست!(که بجای خود باید به ان رسید.) بلکه هدف روشن کردن این واقعیت است که شهروندان ایرانی، بهره برداری و مدیریت سرمایه های ملی – از جمله نفت – را با این پیش شرطِ تاریخاً "تعهد شده" از سوی دولت ها، در اختیار قرار داده اند که توانایی های حاصل از فروش منابع، صرف توسعه و ابادانی کشور بشود و لاغیر!

حتماً توجه جنابعالی به این واقعیتِ آشکار جلب می باشد، که در صورتی که قرار باشد – به هر دلیل – مبالغی از محل فروش سرمایه های ملی برای استفاده در بودجه های سالیانه در اختیار دولت ها قرار بگیرد، این برداشت از منابع سرمایه ای، صرفاً می تواند در گروه "مالیات ستانی غیرمستقیم" طبقه بندی گردد و این مهم بر بار مسئولیت "دولتی" که چنین درخواستی از آحاد ملت دارد، می افزاید! و نمی توان ناعدالتی موجود در این نوع از "مالیات ستانی" را نادیده گرفت و یا خود را پشت بی اطلاعی از اثرات اجتماعی آن پنهان کرد.

اگر مقدار استفاده از منابع سرمایه های ملی را در بودجه های سالیانه به سیاق 8 سال دولت های نهم و دهم در نظر داشته باشیم، مالیات غیرمستقیم ستانده از این محل برای هر شهروند 4 میلیون تومان بوده و در بودجه 93 هم که دولت جنابعالی آنرا در مورخه 17 آذر 92 تقدیم مجلس کرده است، این مبلغ برای هر یک آحاد ملت – در حداقل – 706 هزار تومان می باشد.

اجازه بدهید نظر عالی را به این نکته جلب نماییم که در وضعیتی که در دولت های گذشته در پیش پای جامعه قرار داده شد، و در بودجۀ تقدیمی برای سال 93، این شکل از مالیات با "نسبت"های نجومی در میان اقشار و طبقات اجتماعی – و به شدت ناعادلانه – تقسیم می گردد؛ بنوعی که برای یک خانوادۀ با سرپرست "بیکار" این نسبت، عدد موهومی است که به سمت بینهایت میل می کند (عددی حدود 1 تا 4 میلیون تومان / بخش بر درآمد سالیانه معادل صفر)!

حال آنکه آن گروه "برخوردار" از نعمات چاپ اسکناس بدون پشتوانه که نقدینگی معادل 700 هزار میلیارد تومان را که توسط دولت های نهم و دهم چاپ و توزیع شده است را در اختیار دارند، نسبت حضورشان در این "مالیات ستانی" در حد صفر می باشد.

قصد این مقاله براین نیست که راههای عبور از بحران دست ساز "رکود تورمی" را بر دولت فخیمه و منتخب بسته نگاه دارد، غرض روشن کردن این واقعیت است که بدون همراهی و پشتیبانی میلیون ها شهروند، که با معضلاتِ فقر، بیکاری، بیماری های صعب العلاج و... روبرو هستند، و با بودجه انقباضی که تقدیم مجلس شده است، عملاً این امکان فراهم شده است که هر روز بیشتر از روز قبل، جان و مال و ناموس شهروندان بدست عواملی که غول نقدینگی 700 هزار میلیارد تومان را در خدمت دارند، مورد تعرض و تجاوز قرار داشته باشند! و دولت منتخب یازدهم را هم با ناکامی در اجرای برنامه های "تدبیر و امید" که اجرای آنها را با میلیون ها رای دهنده به پیمان گذاشته است، روبرو خواهد کرد!

موضوعی که اگر برای شما "صرفاً" یک بار مسئولیت تاریخی است، برای میلیونها خانوادۀ ایرانی حداقلِ حق "حیات" محسوب می شود.

18 آذر 92
(نقل از فیس بوک احمد سخایی)

پی نوشت: این قلم در یادداشت های تحلیلی و توجیحی متعدد که سعی شده است به دست مسئولین دولت "جمهور یازدهم" نیز برسد (و حداقل در صفحه فیس بوک نگارنده و وبلاگی با آدرس asakhai.blogfa.com  جمع آوری شده است، منتشر است.) راه عبور از این شرایط بحرانی حاضر را در قبول واقعیت "ناترازی" در توزیع نقدینگی موجود در جامعه و پذیرفتنِ اهمیتِ اولویت دادن به غلبه به این "ناترازی"، تدوین و حداقل برای ثبت در تاریخ در اختیار دولت جنابعالی قرار داده است. (این را نوشتم که مرقومه حاضر در ردیفی که در برخورد با مشکلات عملاً موجود، فقط گلایه مندی ابراز می کنند، قرار داده نشود.)

Tuesday, December 3, 2013

چرا "مسعود نیلی" آدرس های عوضی برای اقتصاد ملی می دهند؟


دکتر مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رییس‌جمهور در برنامه زنده تلویزیونی «پایش» با ارائه تحلیلی از اقتصاد سال 91، وضعیت اقتصادی به وجود آمده در این سال را تلفیقی از اوضاع اقتصاد در سال‌های 65 و 74 دانست.

معدل مجموعه آدرس های داده شده توسط ایشان و در این برنامه بصورت ساختارمند و سازمان یافته "نادرست" (false)  ارزیابی می شوند و این سئوال را پیش می آورد که چرا؟!
****

نظریه من:
1-        هیچ اشکالی ندارد که بدلایل سیاسی "مسعود نیلی" در مورد "تحریم"های بین المللی و شورای امنیت موضع گیری داشته باشند! ولی در موضع تحلیلگر استراتژیک نمی توانند اهمیت و نقش مثبت آنها را در تولید و بازتولید صلح در منطقه و یکی از مهمترین عوامل ایجاد امکان نجات اقتصاد ایران که هم اکنون برای ایشان و تیم اقتصادی دولت یازدهم فراهم شده است را نادیده بگیرند.
2-       همچنین، هیچ اشکالی ندارد که بدلایل سیاسی "مسعود نیلی" در مورد "نادانی"های مدیریت اقتصادی دولت احمدی نژاد بزرگنمایی داشته باشند! ولی از موضع تحلیلگر استراتژیک نمی توانند اهمیت و نقش منفی "تقیه" در اقتصاد و حمایت های ساختاری از تیم تخریب اقتصاد را در شکل گیری "رکود تورمی" نادیده بگیرند.
3-       فقط در فقدان استفاده از واقعیت های عینی تولید و بازتولید فلاکت و "نکبتِ موجود" است که می توان در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد - در تخم چشم مردم نگاه کرد - و شرمندگی از دریافت یارانه نقدی را به جسم و جان شهروندان تزریق نمود، که:
«محاسبات با توجه به قیمت‌های سال جاری بیانگر آن خواهد بود که 45 هزار میلیارد تومان از درآمد‌های کشور کاسته شده و این معادل یارانه‌ای است که مردم دریافت می‌کنند.»(نقل از متن صحبت های "مسعود نیلی"!)

جمعبندی مقدماتی:
پاشنه آشیل اقتصاد ایران در شرایط کنونی رکود تورمی "دست ساز" است و بدون غلبه به "تقیه" در اقتصاد، رفع سرکوب سفید "تولیدکنندگان" و اصلاح قیمت گذاری کالا و خدمات براساس قیمت های رقابتی، در سبد معدل یک رقابتِ بین المللی، اصلاح ساختاری اقتصاد ایران عملی نخواهد بود.(این نوشتم که به منتقدی که راهکار اجرایی ندارد متهم نشوم. - این راهکارها به تفصیل و در این صفحه فیس بوک مطرح شده اند! -)

در ذیل ادبیات مورد استفاده "مسعود نیلی" را به صورت گزاره وار نقل می کنم و در هر مورد قضاوت تحلیلی خودم را با استفاده از نشانه های استاندارد (False) & (True) مشخص خواهم کرد.
(خوش آن که هریک از صاحبنظران و شخص "مسعود نیلی" بتوانند، ساختار قضاوت های بنده را به نقد کشیده، "ویران" بسازند!)
****
گزاره های زیر را به نقل از گزارش روزنامه وزین دنیای اقتصاد با هم ببینیم:

«تلاش دولت بر این است که فعلا در دو مرحله به گروه‌هایی همچون افراد تحت‌پوشش کمیته امداد، بهزیستی و کارمندان دولت سبد کالایی ارائه شده و از آنجا که محدودیت منابع وجود دارد تصمیمی برای پرداخت دائمی آن نیست.»   (False)

«بانک مرکزی هیچ دخالتی در تعیین نرخ ارز ندارد و برای کاهش آن مانع‌تراشی نمی‌کندورود بانك مركزي به بازار آزاد به اين معني است که اگر به‌عنوان مثال قیمت ارز به حدود 2800 تومان برسد با خریداری ارز آن را تا حدود 2900 تومان نگه ‌دارد، اما اکنون تنها خرید و فروش ارز را در مرکز مبادلات ارزی انجام می‌دهد.»  (False)  

«رکود تورمی مهم‌ترین مساله فعلی و اشتغال چالش جدی پیش روی اقتصاد ایران در کوتاه‌مدت خواهد بود.» (True)

«ظرف سال‌های 84 تا 91 از بین هفت میلیون نفری که به سن کار رسیده‌اند، تنها برای 560 هزار نفر شغل ایجاد شده است.» (True)

«با توجه به اشتغال ناچیزی که در سال‌های گذشته ایجاد شده و از سوی دیگر انباشت 4/5 میلیون نفری دانشجویانی که در دانشگاه‌ها مشغول تحصیلند، اگر این جمعیت به تدریج وارد بازار کار شوند، وضعیت نامناسب اشتغال در سال‌های آینده مهم‌ترین مساله‌ پیش‌روی اقتصاد ایران در کوتاه‌مدت خواهد بود.» (True)

«دومین مساله‌ اقتصادی ما در شرایط موجود رکود تورمی است. رشد اقتصادی ایران در سال‌های 60 تا 92 نشان می‌دهد در سال 65 که سال‌های جنگ بود، رشدی حدود  (9-) درصد وجود داشته است. در سال 91 هم این رشد (6-) درصد بوده که نشان می دهد اساس اقتصاد ایران کوچک‌تر شده است. به عبارتی محاسبات با توجه به قیمت‌های سال جاری بیانگر آن خواهد بود که 45 هزار میلیارد تومان از درآمد‌های کشور کاسته شده و این معادل یارانه‌ای است که مردم دریافت می‌کنند که نشان می‌دهد فشار نامتوازنی وجود دارد که اغلب بر گروه‌های کم‌درآمد تاثیر بیشتری خواهد داشت.» (False) & (True)

«وضعیت موجود بیانگر دشواری کار دولت است و باید از شرایطی خارج شود که هم در آن رکود تورمی وجود دارد و هم تورم، پس باید گفت اکنون کاهش تورم مساله‌ای مقدم‌تر بر ایجاد اشتغال خواهد بود.» (False)

«خروج پایدار از شرایط رکود تورمی، انجام اقدامات اصلاحی در بخش نفت، صنعت، کشاورزی و خدمات که باید ضمن خروج از رکود اشتغال نیز ایجاد شود، همچنین انجام اصلاحات بنیادی در اقتصاد کشور در چهار بخش فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها، یکسان سازی نرخ ارز، اصلاح سیاست خصوصی‌سازی و اصلاح ساز‌وکار سهام عدالت مهم‌ترین راهکارهای اقتصاد کلان کشور خواهد بود.» (False)

«در حالی که تورم مساله‌ای متعارف است و در درک چگونگی و تشخیص آن مشکلی نداریم، رکود امری غیرمتعارف بوده و از آنجا که همراه با تورم است، خروج از آن بسیار مشکل خواهد بود.» (True) & (True)

«در این میان یک پیش‌فرض وجود دارد و آن اینکه با توجه به کمبود منابع دولت در سال جاری و کسری بودجه‌ای که همگان به آن آگاهند، دولت به تنهایی نمی‌تواند در شرایط رکود تورمی موجود برای خروج از آن همچنین ایجاد رونق در اقتصاد ورود پیدا کند.» (False) & (True)

«برای خروج از رکود اقتصادی باید دانست چه عاملی آن را ایجاد کرده و در جهت کاهش آن حرکت کرد.(True) از این‌رو تحریم‌ها مهم‌ترین مساله‌ خارجی است و باید به گونه‌ای رفع شود که با قرار گرفتن امکانات در اختیار فعالان اقتصادی آنها بتوانند در رونق تولید و اقتصاد نقش پررنگی داشته باشند.» (False)

«با اینکه بخشی از رکود کنونی به تحریم برمی‌گردد؛ اما سیاست‌های داخلی اثر بیشتری بر آن دارد؛ به‌طوری که اکنون هم رکود داریم و هم تورم.» (False) & (True)

«در حال حاضر سازمان برنامه در حال محاسبه‌ دقیق بدهی‌های دولت به پیمانکاران بوده تا بتواند در بودجه آن را لحاظ و در نهایت با تامین منابع برای پرداخت بدهی‌های آنها پیمانکاران بتوانند وارد سرمایه‌گذاری خارجی شوند.» (False)

«با توجه به گشایشی که در ارتباطات سیاسی در ماه‌هاي گذشته ایجاد شده می‌توان امیدوار بود که با افزایش منابع از طریق هموارشدن راه نقل و انتقال سرمایه به داخل کشور امکان جذب‌ سرمایه‌گذاری خارجی فراهم شود.» (False)

«بنگاه‌های داخلی از نظر فضای کسب‌وکار در شرایط مناسبی قرار ندارند،زيرا با افزایش بیش از 500 درصدی قیمت حامل‌های انرژی و جهش در نرخ ارز با کاهش سرمایه‌ در گردش مواجهند. از سویی دیگر وام‌های دریافتی را نمی‌توانند پرداخت کنند یا بانک‌ها آنقدر منابع ندارند که به راحتی در قالب تسهیلات در اختیار آنها قرار دهند.» (True)

«شکستن انحصارها، گشودن فضای رقابتی و کاهش مداخلات دولتی از الزامات بهبود محیط کسب‌وکار است تا در این شرایط بخش خصوصی نیز بتواند به راحتی وارد سرمایه‌گذاری شود. برای تامین مالی بنگاه‌ها اصلاحات نظام بانکی، رشد بورس و افزایش سرمایه بازار سرمایه باید در دستور کار قرار گیرد.» (True)

««سندی برای تایید 18 میلیارد دلار ارز خانگی نیست»» ؟
نیلی با تاکید بر اینکه هیچ سندی برای تایید وجود 17 تا 18 میلیارد دلار ارز خانگی وجود ندارد، بیان کرد: «اما مهم این است که مردم باید به جای اینکه ارزش پول خود را با تبدیل به دلار و نگهداری در خانه حفظ کنند، باید به سیستم بانکی ارائه کرده و از آن طریق امنیت مالی خود را تامین کنند. اکنون نوسان نرخ ارز کاهش یافته و ثبات قابل تاملی در بازار آن وجود دارد.» (False)

12 آذر 92
(نقل از فیس بوک احمد سخایی)

Thursday, November 21, 2013

جنگی ویرانگر بر علیهء آزادی و رفاه مردم که هرگز شروع نخواهد شد!(2) "عافیت طلبی" علیه "عافیت طلبی"! وظیفه ما شهروندان چیست؟





مذاکراتی که در ژنو در حال انجام است، مخالفانِ "هارت و پورت" کننده زیاد دارد؛ برگِ برنده ای که این جماعت "متوهم" فکر می کنند در اختیار دارند، اما... در سطح اندیشه ورزی متعادل نمی گنجد!

"فرضآنگی"(1) اصطلاحی بود که در سال گذشته و در مقاله ای برای معرفی سطحی از توهم و جهالت - که می تواند تا حدّ روایت مشهور «آش نذری ملانصرالدین» سقوط نماید – معرفی کرده بودیم.

این اصطلاح - "فرضآنگی" - برای تعریف فرآیند جنگ افروزی که در منطقه و بر علیه مردم ایران در حال برنامه ریزی است، می تواند کار برد عینی داشته باشد.

موضوع چیست؟

«سیدعلی خامنه ای باید خود را به کوچهء علی چپ زده باشد که فکر بکند با حمایت چهار پنج نفر آدم از قماش سعیدی، جعفری، نقدی یا یا اتکا به هیکل فیروزآبادی می توان به رهبری بلامنازع و تکیه به تخت سلطنت ادامه داد و حتی آن را موروثی کرد.

با تناقضات متعدد که در شخصیت شناسی هواداران خامنه ای وجود دارد و  ریزش نیروهای بدنهء روحانیت، سپاه و بسیج از اردوی رهبری فردی ایشان و آشکار بودن طمع مصباح و تشکیلات مصباحیه بر تصاحب قدرت سیاسی "شهریاری" فرض وجود سوءتفاهم نزد خامنه ای برای حمایت از سوی این جریانات هم – علیرغم عمل به موش مردگی و یا توهم زدگی – مردود است.

تیم احمدی نژاد هم با لذتی که از حضور در قدرت سیاسی به لطف انتصاب ایشان به ریاست دولت در 8 سال اخیر کسب کرده و امروز نمود "محلل" مدعی را دارد. نه تنها خود را وامدار خامنه ای نشان نمی دهد. بلکه خود یک پا مدعی حکومت داهیانه بر ثروت های – به خیال خود – نامحدود خدادادی است و حداقل نوکری سید علی را برنمی تابد. (این نکته ای است که سیدعلی خوب می تواند فهمیده باشد.)

با توجه به موارد بالا است که به نظر می رسد، سید علی بیشتر از یک راه در پیش ندارد! و آن برافروختن یک جنگ ویرانگر و به آتش کشیدن خانه و کاشانهء مردم ایران باشد.

خامنه ای و مشاوران اندک ولی مشعشعی که هنوز در دور بر او باقی مانده اند و یا عوامل مشکوک راست جهانی که ادارهء بیت خامنه ای را در سالهای اخیر در حیطهء مدیریت خود گرفته اند. با این تفکرِ نزدیک به صحیح که اقتصاد جهانی به غرب و آمریکا و حتی اسراییل این امکان را نمی دهد که به لشکر کشی به ایران بیاندیشند، به این باور سخیف رسیده اند که با برافروختن یک جنگ منطقه ای – که می تواند بیش از 6 ساعت هم طول نکشد – می توان کلیهء زیرساخت های اقتصادی را در کشور به نابودی کشانده ، وضعیت سیاسی مملکت را برای حداقل نیم قرن به عقب کشید.

نقشهء حقیری است و در آن حتی کشته شدن میلیونها ایرانی - بویژه در اثر فقر، قحطی و ناآرامی های اجتماعی - ممکن خواهد شد؛ ولی باید توجه داشت که این استراتژی به حمایت افراطیون اسرائیلی و ستاد فرماندهی راست جهانی نیاز دارد.»

با توجه به موضوعات بالا هست که جمع جبری سخنان سید علی خامنه ای، در حضور 70 هزار بسیجی را تنها چند ساعت قبل از شروع مذاکرات "ژنو" + شکست ناشی از این مواضع در مذاکرات، را می تواند تحلیل کرد.

نوشته ای برای ثبت درتاریخ! و اینکه کسی بعداً نگوید که «چرا بما نگفتید»؟

آدرس دهی های نادرست خامنه ای و مافیای قدرت حول ایشان در زمینگیر کردن دولت منتخب مردم در انتخابات 24 خرداد امکان ندارد آشکارتر از این اتفاق بیافتد:

1-       مذاکرات "ژنو" را با توهین و هارت و پورت به تعویق "موت" می اندازیم.
2-       با بودجه همراه با کسری بودجه و گذاشتن چوب لای چرخ اقتصاد تورم و رکود را توسعه می دهیم.
3-        بهانه لازم برای حمله به تاسیسات زیرساختی ایران که توسط 33000 موشک نشانه گیری شده روی تاسیسات کشوری برنامه یزی شده اند، فراهم می کنیم.
(احتمال پیش برد این استراتژی با حمایت راست جهانی غیر ممکن نیست.)

"عافیت طلبی" علیه "عافیت طلبی"!

«آن چیزی که در محاسبات خامنه ای و متحدین استراتژیک ایشان – حتی جریان تاریخی راست روسیه هم در این صف قرار دارد – نادیده گرفته شده است. نقش تعیین کنندهء جامعهء مدنی و شهروندان آگاه ایرانی است.

این درست است که تجارب تاریخی و سرکوب های کورِ مطالباتِ بر حق مردم ایران و پیشقراولان تجددخواهی، باعث محافظه کاری در مشارکت های سیاسی نزد مردم و جامعهء مدنی است. آن چیزی که از قلم محاسبه گران و مهندسین اجتماعی دانشکدهء جنگ های روانی تحت فرمان خامنه ای نادیده گرفته شده دو نکتهء اساسی و غیر قابل نادیده گرفتن است.

1-       مردم ایران عافیت طلب هستند ولی شرط آن این است که «عافیتِ "حداقل حق حیات" در این عافیت طلبی ممکن باشد». اگر قرار بر قحطی، فقر و کشته شدن در زیر تیربار موشک های جامعه جهانی باشد و «میلیون ها ایرانی از حداقل حق حیات محروم شوند». آن عافیت طلبیِ مفروض خامنه ای می تواند به ضد خودش تبدیل شود.
2-       بحران های اقتصادی در جهان سرمایه داری – همان نیرویی که در فرض مهندسی تیم خامنه ای مفروض به «یک حملهء نظامی محدود» ارزیابی شده – به همان دلایل  می تواند «تمایلی به آن حملهء محدود را هم نداشته باشد» و مقابله با جنگ افروزی فدائیان خامنه ای و سیاست مداران جنگ طلب را در اولویت کاری خود داشته باشد.(موضوعی که افکار عمومی و جنبش های صلح طلبانه در اروپا و آمریکا به شدت در مورد آن حساس شده و مقابله با جنگ افروزی موضوع روز دنیا است.

چه باید کرد؟

باتوجه به موارد پیش فرض در سطور بالا است که می توان نسبت به تعیین خط مشی برای روزهای آتی و تحولات سیاسی پیش رو تصمیم سازی مناسب را انجام داد. و دقیقاً فرصت تاریخی نمایندگی دولت منتخب مردم در مذاکرات "ژنو" و توافق در مذاکرات را که همراهی جامعه جهانی با جامعۀ مدنی را هم به همراه دارد، از طرفهای صلح جو در مذاکرات مطالبه و فقدان قدرت اعمال حاکمیت خامنه ای را به باد تمسخر گرفت.

«بر نیروهای مستقل، سبز های 200 سال مبارزهء بی وقفه، سبزهای هوادار میرحسین و اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی است که «برگِ خوانده شده در دست خامنه ای» را افشا کرده صفوف محرومترین و زحمتکش ترین اقشار جامعه از بسیج، سپاه، ماموران دولتی و شهروندان جامعهء مدنی از کارمندان تا نظامیان، کارگران و کشاورزان زحمتکش را در مقابل توطئه های مافیای سلطنت طلب جدید سازمان دهی نمایند!»

معرفی تاکتیک "بایکوت" افراطیون در سپهر سیاست در ایران؛
«شخص متوهم را "نادیده بگیر" تا "منزوی" شود!»

جامعۀ مدنی در ایران که با پیروزی در انتخابات خرداد 92 دولتی معتدل و سیاستمدار را (که با شعار "تدبیر و امید" همراه مطالبات تاریخی شهروندان ایرانی است) در خدمت دارد! می تواند و باید صدای صلح طلبی خود را با بایکوت و منزوی کردن صداهای شیپور جنگ و بی تدبیری به گوش جهانیان برساند! دنیای متمدن و صلح جو را به همراهی با خود فرابخوانند! و کلیۀ عملیات مربوط به برنامه های هسته ای را به تعطیلی بکشاند.

این مبارزه ای است برای فردای بهتر برای فرزندان امروز و فردای "ایران"، «مبارزه ای که می تواند و باید ایران ما را به جایگاهی در روابط بین الملل که لیاقت آنرا دارد؛ و آزادی و رفاهی که تشنهء آن است؛ رهنمون سازد

مسئولیتها در این اقدام تاریخی چیست؟ 

«خطاب این نوشته به تمام کسانی است که  رویای واپسگرائی ایران مدرن را، در سایه تخریب های ناشی از یک جنگ ناخواسته، در ذهن علیل و عقب مانده خود می پرورانند.

"سبزهای ایران" همگام با همهء سبزهای جهان و فراگیر ترین جنبش های صلح طلبی در جهان متمدن بر اطلاع و آگاهی از خواب های پریشان "جنگ طلبان" تاکید و اعلام می کند:

تا حصول اطمینان از رفع توطئه های جنگ افروزانه:

1-       هیچ تائیدی بر پروژه های هسته ای در ایران نداشته و خواهان تعلیق و قرار گرفتن کلیه تاسیسات و امکانات هسته ای زیر نظر مستقیم ان پی تی است.
2-     بدون کوچکترین اغماضی هیچ گونه اقدام جنگ افروزانه ای، از طرف هیچ شخص و یا سازمانی، مورد تائید نبوده و در رقابت های سیاسی داخل ایران نیز درگیری و سرکوب هائی که بخواهد به عنوان "بهانهء هر گونه حمایت خارجی" از جنبش مردم ایران مورد استفاده قرار گیرد، مردود است.
3-    نخبگان، سیاستمداران اپوزیسیون، اصلاح طلبان حکومتی و حتی دولت مردان و رهبران در قدرت فعلی در آزمون سختی که در پیش است، فرصت خواهند داشت "هوشمندی" خود را در مقابل "جنبش صلح خواهی سبز" مردم رنج کشیدهء ایرانی به منصهء ظهور برسانند.

این نوشته اعلام مواضع غیر قابل تغییر مردم ایران است. "صلح طلب ترین و آگاه ترین مردم در تاریخ بشر" که در هیچ شرایطی و در مقابل هیچ مطاعی دست از "صلح خواهی" نخواهند کشید. و با این "ابلاغیه" به اطلاع جنگ طلبان در جای جای کره خاکی از نوع ایرانی، اسرائیلی و یا آمریکائی میرسانند که "هر گونه اقدام علیه صلح مورد مطالبه مردم ایران" را در دادگاه های جنایت های جنگی بین المللی پاسخگو خواهند بود!

بدیهی است که مسئولیت همراهی با رشد و توسعهء بین المللی و مشارکت در رهبریِ ریشه کنی جهل، فقر و ویرانی جهانی که مورد مطالبهء فوری "جهان سرمایه داری" نیز است در ایران و منطقهء خاورمیانه بر عهدهء تعهد  "جنبش سبز مردم ایران" است و برای تحقق این مسئولیت، عدم معاملهء پنهانی با "جنگ طلبان" و استواری در دفاع از "حقوق بشر" در ایران، تنها مطالبه مردم ایران از "جامعه جهانی" است!»

کلیۀ مطالب داخل گیومه در یادداشت بالا عیناً از دو یادداشت ذیل نقل شده است:


30 آبان 92 (21 نوامبر)

پی نویس:
(1) - فرضآنه: کسی است که بیشتر از 20 سال است که تحت نظر او دلار تقلبی با «هزینه تولید هر دلار بیشتر از یک دلار تولید می شود و فکر می کند، خیلی زرنگ است.» توهم، نادانی، کلاهبرداری، جهالت و انطباق با حکایت «آش نذری ملانصرالدین» از دیگر ویژه گی های اوست.  کاربرد عملی استفاده از این لغت می تواند این باشد که بجای "خودتی" که بیشتر بار فرهنگی غیر مودبانه دارد، استفاده شود.( + )

Monday, November 18, 2013

مخاطب اصلی این نوشته اپوزیسیون مسالمت جو ولی "جدی" در برنامه و هدف است!«چگونه می توان به دولت "روحانی" کمک کرد»؟


مخاطب اصلی این نوشته اپوزیسیون مسالمت جو ولی "جدی" در برنامه و هدف است!

((مخاطب خاص "هم" دارد؛ دوستی که در پشت دیوارهای بلندِ ساخته شده از خشت های "نادانی رقیب تاریخی" که به ما این فرصت را می دهد که خود را از زیر بار فشار "نقد" از درون و بیرون "رها" بدانیم، پنهان شده؛ و اشاره ای نقادانه است بر – حداقل - 8 مقالۀ آخری که – مثلاً – با استناد به منابعی نوشته شده اند که – بعضی از آنها – ارزش "یکبارخواندن" را هم ندارند و حاصل: «انشاء هایی است که بدرد سبزی پاک کردن هم نمی خورد!»))
****
موضوع: «چگونه می توان به دولت "روحانی" کمک کرد»؟

اصل اول: هیچ کسی نمی تواند به کس دیگر و یا جریانی که خواهان دریافت کمک نیست، کمک بکند.

اصل دوم: تنها در موقعیتی می توانید به دیگران، که مشتاق دریافت کمک هستند، کمک بکنید؛ که بتوانید خود را در جایگاه طرف مقابل قرار داده باشید.

تبصره: دوستانی که سابقه حضور به عنوان تماشاچی در برگذاری مسابقات شطرنج را داشته باشند، تجارب ارزنده ای در این مورد دارند.(حیران می مانی که چرا طرف مورد علاقه شما "فلان حرکت" را انجام نمی دهد؟! - وقتی فرصتی دست داد و به دوست مشترکمان گفتی که چرا "آن " حرکت را انجام نمی دهد! تازه متوجه می شویم که دوست ما حداقل 4 حرکت بهتر از حرکت پیشنهادی دارد و در صورت انجام حرکت پیشنهادی ما تمامی "گارد" چیده شده اش به هم خواهد ریخت.)

اصل سوم: داشتن فیگور "کمک" و قرار دادن پوست خربزه در مقابل پای طرفی که مدعی کمک به او هستیم، فاقد اصل "هوشمندی" است.
****
فصل اول:
با توجه به محدوده ای که در بالا ترسیم کردیم، لازم است تا ببینیم در تشخیص موقعیت دولت "یازدهم" - خود را در جایگاه طرف قرار دادن - چه نکات مهمی وجود دارد.

1-  حدود 600 تا 650 هزار میلیارد تومان نقدینگی در اقتصاد وجود دارد. که به روایتی در اختیار 0.6% از جمعیت است. ایضاً در اختیار دولت هم نیست.
2- حدود 20 میلیارددلار (اسکناس) توسط دولت قبلی و برای جذب قدرت نقدینگی از دست "شهروندان"، در اختیار آنها گذاشته شده که وجودش "فرصت" و حرکت ناموزون آن "خطر" بالقوه است.
3-  حدود 150 هزار سکه بهار در دوسال گذشته به دارائی ها شهروندان - به همان دلیل بالا - اضافه شده که همراه با همین مقدار طلا به عنوان موجودی شهروندان؛ جزئی از همان "فرصت-خطر" ردیف دو را تشدید می کند.
4- دولت فراکسیون قدرتمندی در مجلس ندارد و مجلس نمایندگان با عدم همکاری در اصلاح قانون بودجه سال 92 و بطور سمبلیک در ندادن "رای اعتماد" به وزیر ورزش و جوانان، به وضوح نشان می دهد که همراهی اش با دولت در موضوعات خنثی "سهل" و در پیش برد سیاست های دولت "دشوار" خواهد بود.
5-  قوه قضاییه و حواشی هم خط مرزهای آشکاری در همراهی یا عدم همراهی برگزیده است.
6- در همین "آن" که این یادداشت نوشته می شود؛ بدون حمایت های رهبر و همراهی بی دریغ بخشی از جهان متمدن که اولویت آنها دفاع از صلح جهانی است، استفاده از قدرت روحانی "مچکریم" توسط "جامعۀ مدنی" می تواند یک بی احتیاطی در ورود به «صحنه آرائی خطرناک» ارزیابی بشود.

فصل دوم:
چه کارهایی نباید کرد؟

-
 پشت توهم داشته هایی که برای ما ردیف کرده اند، ولی فاقد حصول و در اختیار بودن هستند، نباید ماند.
-
 پشتِ "دشمن" موجود و یا مفروض نباید پنهان شد.
-
کهنه پردازی در طرح و نقشه برای روبرو شدن با واقعیت های زندگی نباید داشته باشیم!(حداقل 8 مقالۀ آخری که نوشته و منتشر شده است و ما را به حداکثر دانسته های پیشروان سالهای 2000 رهنمون می شوند (سمساری روشنفکری)، نباید نوشت!)

فصل سوم:
چه کارهایی باید کرد؟

-  باید برنامه ای روشن و شفاف – حتی شده برای ثبت در تاریخ – تدوین و به "جامعۀ مدنی" ارائه داد و "مسئولیت" آن برنامه را پذیرفت.
-
 باید به جامعۀ مدنی این "نوید" را داد که می توان "قلب و تقلب" در تعریف اجزاء زندگی ایرانی را "تعطیل" کرد.
-
 باید از "ارزش کار در تولید ثروت" دفاع کرده و این مهم را به شهروندان شناساند.
-  باید اهمیت "جنگیدن" برای استقرار دمکراسیِ - مبتنی بر خواست 50%+1(بعلاوه یک) از آحاد جامعه – را با چراغ این روشنگری که رعایت حقوق اقلیت - خواست 50%-1(منهای یک) از آحاد جامعه - نه تنها "وظیفه"، بلکه عین "حقِ اکثریت" است، دفاع کرد!
(اکثریتی که خود را لایق به در اکثریت "ماندن" می داند؛ چنین می کند!)

*) به خاطر داشته باشیم که تنها جزء کوچکی از ستیز و جنگ بشر برای غلبه بر طبیعت و رسیدن به زندگی که لیاقت آن را دارد، مبتنی بر شورش های اجتماعی و جنگ های نظامی بوده و تمامی تجارب جامعۀ بشری مبین این واقعیت است که:
«دست بردن به سلاحِ قتل و حذف رقیب نشانۀ بارزی از ترس و بزدلی است!»

نقل از فیس بوک – احمد سخایی

پی نوشت:

تصویری که برای این نوشتار استفاده شده؛
طلوعی در بندر انزلی را نشان می دهد. 

طلوعی که با ابرهای موجود برای شروعِ یک روز آفتابی در گیر خواهد بود و... هر آینه این امکان وجود دارد که پوشش سنگین تر ابرها، "تحقق" یک روز آفتابی روشن را حداقل تا 24 ساعت "بعدی" به تعویق بیاندازد!

((تصویر ارزشمندی است برای مقایسه با حیات سیاسی یک دوران روشنگری (روز) در یک جامعه، که در آن، هر "دوره" از ایجاد امکان تابانیدن روشناییِ دانایی و توسعۀ عمل اجتماعی - نه 24 ساعت- بلکه حدود 50 سال است.))