« هیچ کس انتظار
ندارد شما فراخوان اعتراض خیابانی و یا آشوب بدهید که یقین دارید و داریم که مردم
به این خطر "تن با ارزش خود را" نخواهند سپرد.
حیف است آن اوباشی که سیلی برگونه وزیر عاقل خاتمی زد،
بتواند با استخدام "ماموری که دنبال یک لقمه نان حلال برای زن وبچه اش ، صبح
زود بر سرکاری که او را گمارده اند، آمده" حتی یک موی سر یک فرزند ایرانی را
مورد ستم قراردهد.
روش "موسوی" "مطلقاً مسالمت آمیز"، "بی
دریغ عاشقانه" و "بینهایت مفید و موثر" است. لطفاً فقط با این مردم
از دردهای آن ها و خودتان بگویید و کنار بایستید. تاریخ "بینهایت راه مسالمت
آمیز" برای رسیدن به خواسته های "یک ملت" به آنها ارزانی داشته و "دانائی"
کلید این دستیابی است.
لطفاً اگر خجالت می کشید که بگوئید پیرو "میرحسین
موسوی" هستید ، اعلام کنید راهکار های "گاندی" را پیش خواهید گرفت
و به هیج لابی بدون "اطلاع مردم" تن نخواهید داد.
شما این مهم را بکنید، مردم را با امیدوار
کردن به لابی گری "احمقانه" فریب ندهید.
خواهید دید که تاریخ و صلح طلب ترین مردم
"تاریخ ایران" چگونه حتی معضلات "شما رهبران" را با "قدرت
ایمان به عشق و شادی و زندگی حل" خواهند کرد.»
مطلب فوق بخشی از
یادداشت "دردنامه ای به آقای خاتمی..." است که در تاریخ 31 اردیبهشت
منتشر شد. گزاره های مورد نظر یادداشت اشاره به عملکردی "مطلقاً مسالمت آمیز"،
"بی دریغ عاشقانه" و "بینهایت مفید و موثر" بوده و با معرفی
"روش میر حسین" در این چهارچوب، با هر اقدام سیاسی که بتواند " تن
باارزش مردم را با خطر روبرو نماید" و یا اینکه "حتی یک موی سر یک فرزند
ایرانی را مورد ستم قراردهد" مرز بندی روشن خود را حفظ کرده است.
آنچه از مبارزه می ماند
اما "دانائی است به آنچه در جامعه می گذرد" و این مهم که "مردم را
نباید با امیدوار کردن به لابی گری با کسانی که برای نشنیدن حرف و درد مردم پول می
گیرند" مشغول کرده و یا سرکار گذاشت.
این مهم محقق نخواهد شد
تا زمانی که جناح حاکم می داند که "دانائی" مردم بر کاستی های مدیریتی
او پاشنه آشیل تداوم سلطه او است و از هرگونه روشنگری در این خصوص جلوگیری می کند.
روش و سیاست مبتنی بر " هر ایرانی یک رسانه است" که توسط میر حسین ارائه
شد در این چهارچوب است که معنی پیدا می کند و خالی از لطف نیست که یادآوری کنیم
"افشاگری در خصوص نقاط ضعف طرفین دعوای داخل جناح های حاکم" هم که یک طرف، طرف مقابل را با افشای مثلاً 130000 سند تهدید می کند، از این واقعیت قوت می گیرد.
با توجه به مطالب بالا
است که برای جلوگیری از ایجاد رخوت در میان "افکار عمومی مردم" جنبش
اصلاح طلبی سبز می تواند و باید با همه چیز و همه کس که به نوعی در زندگی روز مره
اقداماتی انجام می دهد که با زندگی مردم رابطه دارند، کار داشته باشد. داشتن مواضع
شفاف و بیان این مواضع در کلیه امور مرتبط با زندگی، بخش اصلی مبارزه است.
گزاره هائی از قبیل
"اندکی صبر سحر نزدیک است" ویا نقشه هائی که دوستان اصلاح طلب حکومتی
برای یافتن راه "گشودن انسداد؟! سیاسی" مطرح می نمایند. در این عرصه و
با تکیه بر تحلیل فوق، فداکردن امروز مردم به امید فردای نامشخص است و این قلم بر
آن است که میر حسین موسوی چنین راه کاری را "صرفاً" برای بیان باز بودن
افق امید ممکن است مطرح نماید و نه به عنوان تاکتیک های روزمره جنبش سبز!
از سایت محترم
"کلمه" ، "شورای محترم هماهنگی راه سبز امید" و همه دوستداران "ایرانی که در جایگاه صحیح بین المللی و ملی خود قرار خواهد داشت"، انتظار می رود
"روشنگری و روشنگری بیشتری" را پیشه کارزار امروز میهن داشته باشند و با
"تکرار و تکرار" حداقل مطالبات بر حق مردم ، آنها را در تصمیم سازی درست برای اعمال حمایت و یا مذمت توسط "افکار عمومی" یاری رسانند.
بنظر می رسد آنچه دریادداشت " جناب آقای امیر ارجمند و..." آمده است :
« واما امروز 17 خرداد 1391
1-
مذاکره کنندگان نماینده جناح حاکم، نه می خواهند،
نه می توانند و اگر بخواهند هم از شجاعت لارم برخوردارند که این مذاکرات را به نفع
مردم ایران "مدیریت" نمایند.
2-
مذاکره کنندگان 1+5 باید مطلع باشند که تا زمانی که
با "نمایندگان مشروع مردم رنج کشیده"، طرف مذاکره نیستند، هر گونه "تحریم
غیر مالی جناح حاکم" و "اقدام
نظامی" از کوچکترین منطق دیپلماسی بین المللی بر خوردار نخواهد بود!
3-
این "مطالبات بر حق مردم" نیست که بخواهد
اثبات نماید که "برانداز" نیست بلکه این جناح حاکم و کودتا کرده است که
باید اعتراف کند هر آنچه داشته برای سرکوب "حداقل مطالبات مردم" خرج
کرده و قادر به خدشه به آن نبوده است.
4-
رفع حصر از رهبران، آزادی زندانیان سیاسی و دراز
کردن دست نیاز برای مدیریت صحیح مذاکرات هسته ای و مدیریت اقتصاد و بحران های
اجتماعی مثل اشتغال،تعطیلی واحد های تولیدی، اعتیاد، تصادفات رانندگی، چک های برگشتی،طلاق
، فقر، فحشا و... حداقل کاری است که جناح حاکم قبل از اینکه "خیلی دیر شود"
می تواند انجام دهد وباید انجام دهد!»
برای روز 18 خرداد 1391
نیز موضوعیت و اولویت داشته باشد و این تاکیدی است بر این واقعیت که "مردم ایران" می دانند:
«که علیرغم تبلیغات
جناح های حاکم " مذاکره کنندگان کشورهای 1+5 " با هوش تر از آن هستند که به جناحی از
حکومت در ایران "اعتماد" نمایند که نه تنها به دنیا و نه تنها به مردم و
مطالبات بر حق مردم ایران "دروغ " می گویند. حتی به "خودشان
"هم دروغ می گویند.»
«جماعتی که "خود گوید و خود خندد"»!
18 خرداد 1391
No comments:
Post a Comment