Wednesday, June 13, 2012

دلنوشته ای به دکتر مهدی خزعلی




















جناب دکترخزعلی!
 در سایت وزین و اختصاصی خودتان نظر سنجی تحت عنوان نظر سنجی کاندیدا های یازدهمین ریاست جمهوری را طرح فرموده اید و خواسته اید.
 دوستان؛ اصحاب اندیشه و رسانه؛ سیاست ورزان محترم؛
از میان فعالان سیاسی جناح های مختلف - حتی جناح انحصار طلب و اقتدار گرا -  کسانی را که بالقوه می توانند کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم باشند را با ذکر دلیل و تحلیل معرفی نمایید،

این قلم در جواب نظر سنجی جنابعالی این نوشته را  به جنابعالی و دوستداران محترم شما نگاشته و به "تمامی اصحاب اندیشه و عمل" که قلبی برای دوست داشتن ایرانمان در سینه دارند، تقدیم می کند.

لازم به ذکر است که  این نگارش در فرصتی تنگ و در شرایطی انحام می شود که اعتقاد دارم "طرح بحث" موضوع روز کشور نیست. در ضمن اینکه عدم مشارکت در نظر سنجی را که شما شروع کرده اید را بر صلاح "حداقل قدردانی" مورد نیاز جامعهء نیازمند "تغییر" خودمان نمی دانم.
 بر این باورم که شاید این عین دیکتاتوری باشد اگر به صرف اینکه خود این مهم را موضوع روز نمی دانم در مشارکت با شکل گیری آن کوتاهی کنم. تا "چه" قبول افتد و "چه" در نظر آید.

واما... در خصوص سئوال طرح شده برای نظر سنجی، بر این باورم که هیچ کدام از کسانی که در کامنت های 66 گانه ای که دوستان ذیل نظر سنجی در سایت شما آورده اند. بالقوه در موقعیت کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیستند و بالاخره روزی و از جائی باید این تفکر عقب ماندهء با چراغ خاموش پیش آمدن و اینکه به یکباره با پیشنهاد چند ریش سفید و یا چند گروه "مثلاً" سیاسی بی ریشه ، فردی و یا افرادی  به نامزدی معرفی گردند و انتخابات ریاست جمهوری در یکی از مهمترین ملل در تاریخ جهان – ایران – در غیاب و فقدان "جمهوریت"  انتخاب و مستقر گردد ، خاتمه یابد.

اگر بپذیریم که جامعه و شرایط پس روندهء موجود در  وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور ما به شدت از فقدان "برنامه" و "سازمان اعمال برنامه" رنج می برد.اگر بپذیریم که خیز به سمت نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری "با چراغ خاموش" عین "نا صداقتی" با جماعتی است که در بهترین حالت قصد داریم (به هزینه جیب و بیت المال آنها و ارائه خدماتی که وظیفه ذاتی "شغل شریفی" است که برعهده ما گذاشته شده) داوطلب کسب قدرت با  آرای آنها باشیم.

باید از خودمان سئوال بکنیم که چرا و چگونه است که اشخاصی که تا کنون در قامت نامزدی ریاست جمهوری در این ملک قد بر افراشته اند از اعلام رسمی برنامه هایشان گریزان بوده و با افتخار اعلام می کنند که به هیچ دسته و گروهی وابسته نیستند – حالیا که هستند-  ؟!

دکتر خزعلی عزیز!
این دروغ مصلحت آمیز «وابسته نبودن به هیچ دسته و یا گروه » تاریخ و انقلاب  ایران را تباه کرده و شما به عنوان یکی از فرزندان این انقلاب مدت های مدیدی است به ضروزت پایان دادن به این "مصلحت شر" پای می فشارید و این عین سعادتی است که بدان دست یافته اید. بر این قرار، "بر قرار" بمانید.

بگذارید کسانی که شب و روزشان را در رویای "ریاست جمهوری یازدهم" ایران عزیز سر می کنند، به لابی گری ها، استفاده از بیت المال کشوری برای نشان دادن "لیاقت های مشعشع" و با "چراغ خاموش" مشغول باشند. کسانی که فضیلت نامزدی در انتخابات را با نشان دادن "نوکری مردم" در، از آب و جارو کردن خیابان ها گرفته تا مبارزه با نابسامانی های اجتماعی که با بی برنامگی تاریخی به آنها دامن زده شده – بسیار شبیه فیگور مثال تاریخی "جنگ با آسیاب های بادی" در تاریخ ادبیات  فرانسه – مساوی انگاشته ویا نشان می دهند، معمولاً  نمی توانند قصد قربت خود را به "ریاست جمهوری" تا یک ماه مانده به انتخابات اعلام نمایند. آنها همیشه این بهانه را دارند که در یک ماه باقی مانده به انتخابات امکان تدوین برنامه وجود ندارد وتنها چاره باقی مانده برای مردم "اعتماد بلاشرط" به آنها و معرفین آنها است.

وقت آن شده است که به "حجب و حیای" خود را منزه از قدرت طلبی نشان دان خط بطلان تاریخی کشیده شود. بر آنم که شما می توانید و باید در این مسیر گامی درخور نیازهای امروز تاریخ میهن بر دارید. برای انتخابات ریاست جمهور یازدهم – اگر توانستیم از کمند فلاکتی که برای ایرانمان  درست کرده ایم، بگریزیم – حداقل دو عدد حزب سیاسی شناسنامه دار لازم است. جریان های اجتماعی و سیاسی که با چراغ روشن و در برابر قضاوت روزمره مردم قرارداشته باشند. برنامه مدون کاری اعلام شده لازم است و پروژکتورهای پر نوری که رقبای سیاسی بر عملکرد جناح مقابل انداخته و آن ها را به نقد بکشند.

شخص شما با توجه به شور و اشتیاق و مبارزه طلبی تان در مقابل فلاکت نامطلوب، با توجه به اینکه نماینده بخشی از فرزندان انقلاب بوده و هستید در خصوص امکان شکل گیری این روند مسئولیت دارید. از شما این مهم بر می آید که با "نجابت تقلبی" از مردم نخواهید که به شما " اعتماد چشم بسته" داشته باشند. اعتمادی که 33 سال در این کشور آنقدر به آن تکیه شده که سست سست شده است.

فصیلت مورد انتظار این قلم آن است که با همفکران خود "برنامه عمل" قابل ارائه به جامعه را تدوین کنید. سازمان حداقلی که بتواند قالب حرکتی با "پروژکتورهای روشن" برای کسب مقام ریاست جمهوری یازدهم باشد را "شکل دهید".  و این فرصت را بیآزمایید و ایجاد کنید. تا  هر کس مایل است در این عرصه وارد شده و "خواهان" اخذ آرای جمهور مردم باشد، مجبور شود جزئی از قواعد بازی "سیاست ورزی" را رعایت نماید.

بر این باورم که اگر شما چنان کنید که "باید". عرصه برای حضور هیچ رقیبی تنگ تر از قبل نخواهد شد. پس لطفاً بگذارید فضیلت روشنگری در عمل سیاسی شکل گیرد و آنگاه همگان از آن برخوردار شویم.

-          بپذیرم که صندوق های رای تنها مفر گذر به سعادت مطلوب است و یک دنیا قابلیت در "سیاست ورزی" برای رسیدن به آمال مردمی از وحدت و سازش و ائتلاف و... وجود دارد و نخبگان ایرانی با کوتاهی در انجام دادن آنها، در نابسامانی ها و سوزاندن شخصیت های ملی و تاریخی ایران نقش اساسی داشته اند.

فرصت ریادی برای یک دنیا "کار بر زمین مانده" در این خصوص در اختیار تیست. پس لطفاً "به پیش"

خلاصه در دو جمله:
در نظر سنجی مورد درخواست شما و با قید استثناء در خصوص آنچه در انتخابات ریاست جمهوری "دهم" بر ما گذشت و برای جلوگیری از تکرار آن:
«یا اعلام نامزدی و اقدام عملی و علمی در تدوین قواعد این عرصه از فعالیت های اجتماعی یاری کنید تا شرایطی ایجاد شود که هیچ کس جرات نداشته باشد با چراغ خاموش و با تکیه بر امکانات و سرمایه های کشور و بدون برنامه مدون و از قبل اعلام شده، نامزد "ریاست" جمهور یازدهم ایران باشد!»   
یا حق
25 خرداد 1391

No comments:

Post a Comment