این یادداشت برای روشن شدن یک سئوال نوشته شد و در 2 خرداد 1391 در سایت بالاتریین گذاشته شد. که به دلیل مشکلات داخلی لینک آن بعد از چند ساعت حذف شد.
ضمن استقبال از انعکاس آن در جامعه وب لاگ نویسان در همان چند ساعت، با افزودن سئوال که در متن صفحه "بالاترین" نوشته شده بود. برای حفظ در تاریخ در این صفحه منتشر می شود.
***
«اعتماد زمانی "سست"
می شود که به آن "تکیه" شود. نظارت و کنترل فیدبکی تنها روش درست رهنوردی
است.»/ اینجا فضای مجازی است، میشود پشت کی بورد و مونیتور خود "قایم" شد
و شیشه هرکسی را "مثلاً" شکست. ولی نکته جالبتر آن است که آنچه که اول شکسته
میشود و نه بصورت مجازی بلکه بصورت عملی "اعتماد" است./با توجه به این اصل
که "اعتماد" موقعی سست می شود که به آن "تکیه" کنیم./ داغ شدن
لینک "دی دی نه دی دی" (لینک دریادداشت اصلی) در 24 ساعت گذشته با 67 مثبت
و آنهم پس از "یک هفته" که موضوع مورد نظر - میرآب خزعلی - حداقل یکبار در
بالاترین و از دید تائید "داغ" شده بوده است. آدرس یک "بیماریست"/مدرنیته
و امکانات "بالاترین" این فرصت را به ما می دهد از هم دیگر سئوال کنیم و
"راه" را پیدا کنیم.من می خواهم از کلیه دوستانی که دیروز به این یادداشت
رای مثبت داده اند را مورد سئوال قرار دهم و انتظار دارم - اگر شخصیت مجازی بودن
"پشت کیبورد" آن ها را از "مدار تعادل" خارج نکرده، در یک
"خط" برای "ما دیگران" اطلاع رسانی کنند. که چرا به لینک مورد
نظر رای مثبت داده اند؟(بگذار این کار باب رفتار "مدنی" برای نظارت مان بر
همدیگر باشد. چرا که 33 سال است به اعتماد تکیه می کنیم و به همین دلیل آنرا سست می
یابیم ... و از آن گریزان شده ایم)
***
کسی که خوابیده را امید بیدار شدن هست ولی
کسی که خود را به خواب زده و یا برای ترویج "توهم" پول می گیرد، رانمی شود بیدار کرد!!
نیازی به گذاشتن لینک سایت "مهدی
خزعلی" برای مراجعه "دوستانی" که به این مطلب "دی دی نه دی دی" و "احتمالاً" به این لینک رای "مثبت" داده اند، نیست. چون حداقل "انقدر" مهدی خزعلی را
می شناسند که به هر مطلبی که در "مخالفت" با ایشان نوشته
میشود،"بدون مراجعه و خواندن" رای "مثبت" بدهند.
می دانید چرا؟
حداقل برای اینکه همه آدم های "متوهم"
در دنیای مبارزه با "آسیاب های بادی توهم" نیاز به "بهانه های حتی کودکانه" دارند.
با دیدن مطلب داغ شده "دی دی نه دی دی"،دلم برای دوستانی که
نام "مهدی خزعلی" برای آن ها حتی برای کتمان نور آفتاب در "نیم روز
آفتابی" کافی است - سخت گرفت .
شاید همانقدر و یا کمتر از آن مقداری که
"مهدی خزعلی" وقتی سرش را در گذشتن از در ورودی میراب خانه ای تاریخی به
احترامی "اجباری" فرود آورده و دل تنگ "مصادره" زندگی بدست عوامل تاریخی "زر . زور و
تذویر" یعنی "کدخدای
ده و خان و ارباب" شده و برای
"تذکر" این "مهم" تلنگری بر خواب آلودگی "ما" زده
است.
بله دوستانی که به لینک دیروزی رای مثبت داده اید، لطفاً ، به نوشته و گزاره مهدی خزعلی ، دوباره مراجعه کنید و پس از مطالعه آن -قریباً برای اولین بار- ( به خجالت از قضاوت نابجا که "نه"، به "غرور در آینه تمام قد" نگاهی داشته باشید)!!
***
خود شکن
این مرد خود پرست
این دیو، این رها شده از بند مست مست
استاده رو بروی من و
خیره در منست...
گفتم به خویشتن
آیا توان رستنم از این نگاه هست؟
مشتی زدم به سینه او،ناگهان دریغ
آیینه تمام قد روبرو شکست...
(حمید مصدق)
این مرد خود پرست
این دیو، این رها شده از بند مست مست
استاده رو بروی من و
خیره در منست...
گفتم به خویشتن
آیا توان رستنم از این نگاه هست؟
مشتی زدم به سینه او،ناگهان دریغ
آیینه تمام قد روبرو شکست...
(حمید مصدق)
No comments:
Post a Comment