Wednesday, July 25, 2012

تناقض در رفتار و گفتار حاکمان – این دوگانگی در "گفتار" و دوگانگی در "رفتار" – ناشی از چیست؟


تمامی اخبار غیر رسمی ولی "محتمل به یقین" مبین این نکته است که آقای خامنه ای تمامی پرژوکتورهای مذاکره را در مسیر آشتی طلبی و عافیت جوئی در مذاکرات هسته ای روشن کرده است. ولیکن آثاری از تحقق مصالحه 1+5 آشکار نمی شود. چرا؟

موقعیت امروز جمهوری اسلامی تحت رهبری آقای خامنه ای "دچار" یک تناقض دوگانه است. شرایط بسیار روشن تر از آن است که برای دیدن آن به هوشمندی ویزه ای نیاز باشد. داستانِ "پوستینی" که در سیلاب می رفت، موقعیت عینی شرایط حاکم بر "حاکمان" است.

عالم و آدم به "طمع ورز" داخل سیلاب نهیب می زنند که "پوستین" را رها نماید. (صدای غریق اما به ساحل عافیت نمی رسد، که من پوستین را رها کرده ام . این پوستین است که مرا گرفته!)

واقعیت این است که بحرانی که چهارستون سیستم موجود را گرفتار کرده «قدرت تخریب نقدینگی» است. سیستم حکومتی مبتنی بر نادانی در 7 سال گذشته با درآمدهای افسانه ای نفتی و در افراط از پرخوری و اصراف خود را خفه کرده و این مریض "خر خورده" را با "طبیبان" فعلاً موجود، امید هیچ نجاتی نیست.

دیگر چه اهمیتی دارد که سیاست های اقتصادی 7 سال گذشته را ناشی از "جهل" بدانیم و یا "دروغ" آنچه واقع شده است، "سَقط" ناشی از استفادهء نادرست از منابع مالی بوده و عقلای قوم به خوبی می دانند که "قانقاریای" نقدینگی در اقتصادِ نادانی، چاره ای جز قطع عضو ندارد.

هیچ راه کاری در این خصوص به حاکمان امروز کمک نخواهد کرد، چرا که "هیچ کسی" بیشتر و بهتر از آقای خامنه ای مطلع نیست که «اگر خدای نکرده؟! دنیا و کشورهای 1+5 همین امروز کلیه محدودیت های اعمال شده را قطع نمایند» هیچ قدرتی نمی تواند از سقوط سیستم حاکمیتی مستقرجلوگیری نماید.

مایهء تاسف است!
ولی در عرصهء عمل اجتماعی، حاکمان جمهوری اسلامی هیچ وقت در گذشته به اندازه امروز ضعیف و "دچار" فلاکت نبوده اند و سر وصداهائی که سیستم اینروزها از خود بیرون می آورد، چیزی جز نمایش "داغ" کردن و "داغ"شدن نیست.

اما آنچه مایهء امیدواری است این ظرافت طبع تاریخ است که "جنبش سبز مردم ایران" که به شهادت تاریخ و تمامی صاحب نظرانِ "اندیشه ورزی" مدرن دنیا، به گوشهء اشارتی جنبش های بیداری منطقه را براه انداخته و هدایت می کند بر "فراز دانائی جامعه بشری" مستقر است.
ناسزا نمی گوید، شکوه نمی کند و تسلیم هیچ کدام از "صحنه آرائی" های خطرناک عوامل "چماق گردان" نمی شود. نا امیدی هم نمی شناسد.

به شهادت تاریخ – و حداقل در این سه سال از انتخابات 88 به این سو - "جنبش سبز مردم ایران" با هیچ جزئی از مشکلات موجود در جامعه غریبه نبوده است. ما می دانیم که:
-          آقای خامنه ای قادر مطلق به امور مملکت داری نیست.
-          رئیس جمهور نصب شده، واجد صفت حداقل های مدیریت بر یک نانوائی هم نیست.
-          سپاه در گرداب خود ساختهء ریا ، ربا، رشوه و پولهای آلوده، غرق شده است و در توهم پیمانکار "اعظم" شدن خود را "گیر" انداخته، و صرفاً حفظ وظعیت امروز را تا فردا و بصورت "نقدی" معامله می کند.
-          قوه مجریه، مقننه و قضائی سقط است.
-          دنیا سیستم مستقر را فاعل به "دروغ گوئی" به خود و دیگران، می شناسد و نمی تواند به ایشان اعتماد کند.
-          و نظم موجود، نظم "تحمل" مردمی است که  با درایت، "امنیت" خود و فرزندانشان را در این مخمصه با حداکثر توان محفوظ نگهداشته اند.  

حاکمان فعلی اگر شک و شبهه ای در خصوص توانمندی جنبش سبز دارند، می توانند به یادداشت "سیرک حاکمان در ایران امروز و ..." مراجعه نمایند.

از تاریخ اولین انتشار یادداشت «قدرت تخریب نقدینگی» بیش از شش ماه گذشته و از تاریخ انتشار یادداشت "سیرک حاکمیت" حداقل 4 ماه. کدام جزء از پیش بینی های عملی "جنبش سبز" که بر محور "بیانیه های میرحسین موسوی" تحلیل و ارائه شده اند، واجد خظای "تحلیل" بوده اند که شناخت ارائه شده از "حال و روز" حاکمان و "پیش بینی" های امروز محقق نشوند!

رقیق ترین داروی درمان – هرچند قدری تلخ ولی موثر-  همانا آزادی زندانیان سیاسی و دعوت فوری از میرحسین برای قبول مسئولیت برای تشکیل کابینه و نجات از شرایط خود ساختهء "جهل" و "دروغ" است.

 آقای خامنه ای !
 معطلی در این مهم جایز نیست. فردا حداقل برای شما "خیلی" دیر خواهد بود!

No comments:

Post a Comment