کفتر کشته "پراندن"
ندارد!
ایران امروز به عنوان بخشی از
مهمترین داشته و ثروت ملل در جامعه بشری، در مرکز تحولات گسترده و "تعیین
کننده" برای دنیا و شهروندان خود قرار گرفته است. پاسخ به وظایف تاریخی ایران
البته وظیفه ای است که بر شانه های توانمند نخبگان ایرانی قرار داشته و صاحب این
قلم "شکی در قابلیت های موجود" برای هدایت این نقش نزد نخبگان ایرانی
ندارد.
طرح موضوع ساده تر از آن است که
توجه خیلی از دوستان را به خود جلب کرده باشد.
از نقطه نظر بین المللی ، بحران
اقتصادی جهان سرمایه داری ، امری واقعی است که «توسعه اقتصادی آفریقا و آسیا –
بویژه غرب آسیا – را به موضوع فوری برای رفع بحران تبدیل کرده است.»
از نقطه نظر ملی ، بحران مشروعیت
جاکمان در کشور از مرحله تحقق عملی به مرحله تحقق "عینی" تبدیل شده است
و برای دیدن عدم وجود دولت و حاکمیتی مستقر در ایران امروز ، نیازی به ابزار خاصی
نبوده و با چشم غیر مسلح هم می توان ، نبود ساختار های اعمال حاکمیت را در برقراری
حداقل نظم حکومتی و اداره مملکت مشاهده کرد. ( این که بخشی از امور اجتماع بر مدار
مداومت نظم اجتماعی می گردد، به همان میزانی است که شهروندان خود برای حفظ نظم در
زندگی روزمره رعایت می نمایند.) هزاران اقدام "شهروندان کاملاً معمولی"
برای جلوگیری از ایجاد درگیری با عوامل حکومتی، سند گویائی است که نیازی به توضیح
اضافی برای روشن گری ندارد.
برای دوستانی که هنوز متوجه این
جزء از زندگی اجتماعی در ایران امروز نشده اند فقط یک مدرک ارائه می شود: « کدام شهروند ایرانی را سراغ دارید که روزانه
بخشی از عملکرد اجتماعی خود و خانواده اش را برای رفع مزاحمت و یا اجتناب از درگیر
شدن با "عوامل دولت فعلی" مصروف نمی نماید. و یا کدام خانواده ایرانی
وقتی فرزندان برای تحصیل علم و یا کارهای بسیار روزمره و اجباری از منزل خارج می
شوند به فرزندان خود توصیه نمی کند مواظب باشند با "عوامل حکومت و مزاحمت های
آنان" در گیر نشوند؟»
امروز وقتی خبر ممنوع الخروجی دختر
"نسرین ستوده" را در کنار خبر ممنوع الخروجی "احمد صدر حاج سید
جوادی" قرار می دهیم. می توانیم یک جمعبندی حداقلی از استیصال "سیاست های
"حاکمان" را بدست بیآوریم. با تحقق شکست برای جنگ افروزی در منطقه، آقایان می خواهند توجه مردم و دنیا را به "اپوزیسیون خارج از کشور" جلب بفرمایند. چرا؟
واقعیت این است که موقعیت حاکمیت موجود در
کشور از مرحله "خود زنی" گذشته است. سایه ای از حکومت که باقی مانده
بیشتر شبیه "سلیمان نبی" است که بر تراس کاخ حکومتی از قید حیات رهانیده
شده است. ( سلیمان در جلوی قصر خود، بر عصایی تکیه کرده بود و
بر همان جا درگذشت، و مرگ او زمانی برای مردم معلوم شد که موریانه عصای او را خورد
و وی به زمین افتاد.)
مبارزه سیاسی و طرح جوک و تمسخر
برای مبارزه با این "موریانه خورده" کمک به دوام "خاطره" از
حکومتی است که روزی وجود داشته است! و امروز فقط در خاطره ها می تواند حکومت بکند.
وظیفه "رهبری جنبش سبز"
در این شرایط چیست؟
اعمال حاکمیت!
البته درست خوانده اید، منظور همان "اعمال
حاکمیت" است. "جنبش سبز" به عنوان پیشرو در اساسی ترین تحولات
اجتماعی بشری و بخشی از رهبری دنیای متمدن، وظیفه دارد ، با استقرار پایه های
حکومت مدرن با مشارکت گسترده شهروندان، "نظم جدید" را در کشور برقرار
نماید.
تاکید نگارنده بر نقش "رهبری
جنبش سبز" در تحولات پیش رو است و بر این باورم که هزاران "شبکه اجتماعی
از رهبران سبز" متوجه هستند که طرح حصر "رهبران جنبش سبز" و خلاصه
کردن "رهبری جنبش سبز" به دوستان در حصر و یا زندان ، دادن آدرس عوضی
است و بنا بر تاکید "میرحسین" بدنه امیدوار جنبش سبز، تسلیم این صحنه
آرائی خطرناک نخواهند شد، و از اعتماد به نفس کافی برای "اعمال حاکمیت"
برخوردارند.
این یادداشت را با تاکید بر اینکه
« کفتر کشته پراندن ندارد! » و این تبریک به "جنبش سبز" که حکومت جهل و
ریا با خود زنی از مقابل مطالبات مردم زحمت کشیدهء ایرانی کنار رفته است. با این
درخواست به آخر می رسانیم.
«هر یک از شبکه های اجتماعی موجود
و یا با قابلیت شکل گیری، لازم است برنامه شروع اعمال حاکمیت خود بر محیط پیرامونی
را در 7 بند و برای همین امروز تدوین و اداره امور مملکتی را به این ترتیب شروع
نمایند.»
در این مهم جای هیچ درنگی نیست!
بر تارکِ نادانی به یک "لبخند" می توان پای نهاد. از همین الان آنرا به انجام برسانیم!
No comments:
Post a Comment