Tuesday, July 24, 2012

نقدی بر یادداشت «با استیصال حاکمان چه باید کرد» - مبارزه با "جهل و نادانی" بر رقابت های سیاسی اولویت دارد


سه گزاره ای اساسی در یادداشت « با استیصال...» آورده شده بود، به شرح ذیل:

... واقعیت این است که حاکمیت موجود در کشور از مرحله "خود زنی" گذشته است. سایه ای از حکومت که باقی مانده بیشتر شبیه "سلیمان نبی" است که بر تراس کاخ حکومتی از قید حیات رهانیده شده است. ( سلیمان در جلوی قصر خود، بر عصایی تکیه کرده بود و بر همان جا درگذشت، و مرگ او زمانی برای مردم معلوم شد که موریانه عصای او را خورد و وی به زمین افتاد.)
مبارزه سیاسی و طرح جوک و تمسخر برای مبارزه با این "موریانه خورده" کمک به دوام "خاطره" از حکومتی است که روزی وجود داشته است! و امروز فقط در خاطره ها می تواند حکومت بکند.
وظیفه "رهبری جنبش سبز" در این شرایط چیست؟ اعمال حاکمیت! ...

در هفته گذشته و به مناسبت های مختلف موضوع اهمیت گزاره دوم در میان این سه گزاره و در وضعیت عملاً موجود تحولات سیاسی و اجتماعی خود نمائی میکرد.
تیم تحقیر و نادانی – دولت مستقر – در این هفته با طرح انواع اقسام موضوعات انحرافی سعی در بمباران افکار عمومی با سخیف ترین موضوعات "عقلی" کرد.
از موضوع خشک کردن نیمه جنوبی کشور و تحریم های اقتصادی که از 110 سال پیش توسط آمریکا انجام می شود که توسط معاونت گردشگری مطرح شد، تا موضوعات عجیب غریب دیگر ی در همین حد نامربوط توسط معاونین و مدیران دولت مستقر و خورده فرمایشات رئیس دولت در سرزنش ناجا در موضوع "حجاب" و حتی گرد و خاک مدیران سپاهی مستقر در ورزش برای تعطیلی لیگ فوتبال در ماه رمضان و...
آش آنقدر شور شد که آقای دادکان به درستی آدرس دادند که ورزش در دولت حاضر برای سرگرم کردن مردم برای ندیدن فقدان مدیریت و یا مدیریت های نادرست در سیاست و اقتصاد از جمله تحت تاثیر قراردادن  گرانی مرغ 8000 تومانی به کار برده می شود.

در روشنگری مقابل این هجمه سنگین "فرافکنی" لازم است به گزاره دوم تحلیل "با استیصال ..."  تاکید بیشتری داشته باشیم و مجبوریم تاکید داشته باشیم که وقتی، بیانات مشعشع «دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر اینکه : از سرعت علمی‌مان نگرانیم، می ترسیم کشورهای دیگر عقب بمانند!» (به عین ذکر شده) منتشر می شود ویا با طرح مصرف 800 لیتر آب شیرین برای تولید یک کیلو سیب زمینی روبرو می شویم، باید بپذیریم که  موضوع مقابله با این گونه روش های "فرافکنی" صرفاً مختص به اپوزیسیون نبوده و  هر شهروند ایرانی در هر جبهه سیاسی که قرار داشته باشد، حق و وظیفه دارد "هم صدا" با سایر هم میهنان در مقابل این سخنان سخیف موضع شفاف اتخاذ نمایند.

در همین چهار چوب و با توجه به سیاست های گستردهء جنگ و جنگ روانیِ "عوامل کودتای  88" یک بار دیگر لازم است تاکید کنیم که در حال حاضر و به دلیل گستردگی تحرکاتِ "فرافکنی"، "دلقک بازی"  و "دریدگی آشکارِ" نیروهای سرکوب و شکنجه ء کودتا در اِعمالِ انواع و اقسام حرکاتِ ایذائی علیه شهر وندان و به مسخره گرفتن افکار عمومی - که صرفاً ناشی از ضعف و استیصال آنان است - ، می توان و باید با "وحدتِ همهء انسانهای شریف ایرانی" – حتی از جبهه رقیب سیاسی- صفوف روشنگری را تقویت نمود.

اگر "جهل" و "دروغ" بزرگترین دشمن جامعه باشد، که هست. مقابله با جهل و نادانی می تواند محور اتحاد  بزرگترین "جبهه  وحدت" در میان شهروندان ایرانی حتی مستقل از "علایق سیاسی" آنها باشد و بر ماست که این جبهه را تشکیل و بر قرار آن استوار بمانیم.
چنین باد!

No comments:

Post a Comment