Monday, June 18, 2012

نقدی بر یادداشت "دائم در دور باطل" به قلم «آذرک» وتکریم مهدی خزعلی

پیش گفتار:
یادداشت "دائم در دور باطل" مزین است به کاریکاتوری از "مانا نیستانی" که به اعتقاد این قلم در مذمت "توهم" سرکوب گران کشیده شده. جسارت کرده از "مانا" اجازه بگیرم و به هر گونه "توهم توطئه"ای نسبت دهم. "توهم توطئه" یکی از بیماری های شناخته شده از انواع "بی عملی اجتماعی" است که می تواند به عنوان بیماری شناخته شود. و دریغ از بالاترینی ها که به این "بیماری حاد" در راه مبارزاتی شان دچار گردند!


... واما متن:
در خصوص یادداشت لینک شدهء " دائم در دور باطل" نقد و نظری به شرح ذیل نوشته شد که برای نقد و نظر مستقیم  در اینجا عیناً انتشار می یابد.
تا "چه" قبول افتد و "چه"درنظر آید!



ساعت 15:30 دقیقه بعد از ظهر روز دوشنبه این لینک را جزء لینک های قبل از داغ شدن دیدم .
از وحدت نظر تعداد قابل توجهی از دوستان گرامی در دادن نظر مثبت به یک موضوع سبک و کم ارزش که حتی "کارتون" نیستانی که سر تیتر نوشته آن است، به متن آن چنان ارتباطی ندارد احساس خوبی داشتم.

برآنم که این دوستان، مستقل از تعلقات خاطر شخصی، در یک موضوع باید باهم وحدت داشته باشند.

جزء حقیر این وحدت نظر می تواند پیدا کردن یک "دیوار کوتاه" برای خالی کردن "عقده"های متراکم باشد. ولیکن جزء دیگری می تواند این باشد که با هر عقیده و نظری و مستقل از دسته بندی های بوجود آمده یک خط "جستجو گری" این تعداد از دوستان فعال در "بالاترین" را به هم پیوند می دهد.

برای آن حس می نویسم. حسی که در آن دوستی با "انرژی 187000" را به دوستی با "انرژی 970" ، "مستقل ار اعتقادات شخصی" در موضوع این لینک به هم پیوند داده است.

دوستان گرامی: یک دنیا کار بر زمین مانده برای مطالبات سرکوب شدهء مردمی که ما به آنها و آنها به ما تعلق داریم وجود دارد. برای آنها چه تدبیری یافته و بر سر آن هم "قسم" شده اید. ما را هم به آن فرا بخوانید!

اینکه یک "دیوار کوتاه" انسان علاقمندی را که به همهء استهزاء های شما همان لبخندی را تقدیم می کند که به بازجوی زندانش، سنگ اندازی کنیم (آن هم "دایره وار" که اگر به ایشان نخورد، به سر یار هم تیمی خواهد خورد) چیزی بر نداشته های ما نخواهد افزود!

در خاتمه یادداشتی تحت عنوان "دلنوشته ای به دکتر مهدی خزعلی" قبلاً حضور تان نگاشته و تقدیم شده که مایلم دوستان مخالف، با زحمتی حداقلی آن را به "نقد" بکشند.
«به گوش جان منتظر دریافت نظریات دوستان خواهم بود.»

ضمناً حالا دیگر لینک تان داغ شده به قول rammstein "رفت صفحه اول"
29
خرداد 1391 ساعت 16:15 دقیقه


در پایان و با همراه کردن کاریکاتور "مانا نیستانی" با یک روایت تاریخی(شاید کاریکلماتور) برای تمامی دوستان نقد کننده این یادداشت بهترین ها را آرزو می کنم.

نقل است که یکی از بزرگترین شخصیت های تاریخ ساز در جامعه بشری در دورانی که در سیبری در تبعید اجباری قرارداشته به اصرار خرده نان های «حداقلی را که مقدور بود» جمع آوری و برای گنجشک ها می برده و در ضمن اعلام میکرده که «دلم به حال این موجودات ضعیف می سوزد. چراکه نمی توانند «حزب» تشکیل بدهند.»

No comments:

Post a Comment