Monday, August 6, 2012

مرثیه ائی برای المپیک 2012 – عشق و احترام فی مابین ورزشکاران و مردمی که آن ها را به شدت دوست می دارند



المپیک 2012 در حال رسیدن به روزهای پایانی خود است. فرصت مناسبی است که در مورد سیاست های سرکوب حکومت کودتا در عرصه ورزش کشور با هم صحبت کنیم و به اطلاع جهانیان برسانیم که ورزش ایران یکی از عرصه های " حیات " اجتماعی ما ایرانیان، در زیر چکمه های نظامیان در حداقل 8 سال اخیر هرگونه تحقیر و سرکوب را با بلند نظری و در دفاع از کیان مردم و تاریخ این کشور " تحمل " کرده و لیکن "سر فرود " نیاورده است.

حضور چشمگیر مدیرانِ از "نظام " آمدهء نظامی در جزء به جزءِ ورزش ایران – تا کنون – به تلاش دولت مردان برای اقدامات " تبلیغی – انتخاباتی " تفسیر می شده است ولیکن واقعیت عملی حداقل تا امروز بر این محور نگردیده و هر چند نشانه های این تقاضا برای " رای " از جامعهء ورزش کشور مرتب از سوی دولت مردان دیده می شود. علت اصلی این حضور سنگین مدیرانِ از سپاه آمده چیزی به غیر از حضور نفس در نفس کودتا در میادین ورزشی و ابراز عدم علاقه مندی از " تقویت " روز افزون عشق و احترام فی مابین ورزشکاران و مردمی که آن ها را به شدت دوست می دارند، نبوده است.

دولت ا.ن. (اما) سعی کرده حداکثر استفاده جناحی خود را از این فرصت و حضورِ سرکوب گرانهء سیاست کودتا ببرد:
1-       فاز اول تلاش این مجموعه در جذب و کنترل منابع مالی به بهانه ورزش و ورزشگاه سازی بود که خبرهای مربوط به بودجه های تخصیصی برای ساختن صدها سوله غیر قابل مصرف به قیمت های چندین برابر قیمت واقعی بود.
2-       در مرحله دوم آنها در طمع گردآوری " آرای " - نه ورزشکاران -  بلکه تودهء مردم علاقمند به ورزشکاران با دادن آدرس های غلط در بزرگداشت های الکی از " ورزش و ورزشکاران " بوده اند و هنوز هم بر همین سیاق ادامه می دهند.

روشن است که خوابهای سیستم در رابطه با جامعهء ورزش کشور قابلیت " تعبییر به میل " آقایان را نداشته و تک به تک ورزشکاران و مربیان ارزشمند ایرانی  با حداقل امکانات و با وجود مزاحمت های روز افزون، اجازه نداده اند ورزش و ارتباط آن با جوانان بطور کامل " مصادره به مطلوب " شود.

امروز با توجه به پایان مسابقات المپیک لندن و به این مناسبت لازم است ضمن جلب نظر خواننده این یادداشت ، به مسابقات نهائی المپیک لندن و شور و اشتیاق میلیون ها ایرانی رنج کشیده، پای گیرنده های تلویزیونی و رسانه های خبری و حضور ایرانیان خارج از کشور در پایِ میدانِ مبارزهء قهرمانان ایرانی – که با توجه به بی لیاقتی و سیاست سرکوب ورزش از تعداد انگشتان دست هم کمتر بود-.  به شور و اشتیاقی که این مبارزات در میان شهروندان ایجاد نمود و احترامی که در تیراژ میلیونی تقدیمِ ورزشکاران کشورمان کردند و عشقی که از طرف مردم نثار آنها شد اشاره کرده ، به اهمیت آن چیزی که سیستمِ ترسو و غریبه با مردمِ " مدیریت ورزش"، ما را از آن محروم کرده اند، نگاهی از نو بیاندازیم و این سئوال را داشته باشیم که اگر بجای 4 الی 10 مدالِ این مسابقات، فرصت بدست آوردن 30 الی 40 مدال از این مسابقات فراهم بود. چه مقدار از " اعتماد به نفس " می توانست درون جامعه تغییر طلب ایرانی تولید و گسترده  شود؟

 این نوشته را با دو گزاره اساسی به پایان می بریم.
الف) طبق گزارش WHO تا سال 2020 شایع‌ترین علت مرگ و میر انسان‌ها بیماری‌های قلبی – عروقی هستند و کم‌تحرکی یکی از مهمترین عوامل خطرزا محسوب می‌شود. نقش ورزش در بهداشت روانی از جمله ایجاد نشاط در خانواده، پیشگیری از افسردگی، اضطراب، افزایش اعتماد به نفس و... ثابت شده است و پرداختن به امر ورزش همگانی، تأثیر بسزایی در بهداشت روانی جامعه خواهد داشت.

به اعتقاد اکثریت پزشکان و همچنین سازمان بهداشت جهانی (WHO)، با توجه به تعریفی که از سلامت ارائه داده است، انسان یک مجموعه زیستی – روانی – اجتماعی و اعتقادی (Biopsychosociospritual) است. یعنی تغییرات محیط درونی و تغییرات بیرونی در نحوه زندگی و سلامت و بیماری وی مؤثر است. 70٪ کل بیماری‌هایی که انسان بدان مبتلا می‌شود، ارتباط نزدیکی با نحوه زندگی و نگرش وی به جهان هستی دارد، ورزش و فعالیت بدنی با توجه به تأثیر بسزایی که در ارتقای سلامت تمام جنبه‌های انسانی فوق دارد، در زندگی ماشینی امروز جهت ارتقاء سطح سلامت جامعه بویژه جمعیت شهرنشین بسیار مؤثر است. ورزش‌ همان اثر و ارزش را که خواب و استراحت برای مغز دارد برای بدن دارد. یعنی باعث ذخیره‌سازی انرژی می‌شود. فشار روحی بوسیله ورزش کاهش می‌یابد، تمرینات مرتب روزانه شرایط قلبی عروقی و تنفسی، همچنین انقباض عضلانی را بهبود می‌بخشد و در نهایت فرد تصوری از خود در ذهنش ایجاد می‌شود. در نتیجه کیفیت زندگی با ورزش ارتقاء می‌یابد. ممکن است طول عمر با ورزش اضافه نشود اما با تمرینات مرتب می‌توان سال ها سلامت زندگی کرد.(این واقعیت های علمی همگی بیان کننده علت العلل مصادرهء " ورزش و جامعهء ورزشی " توسط جناح حاکم است و برای رصد مزاحمت هائی که در این خصوص برای مردم و ورزشکاران ایرانی اعمال شده و می شود نیازی به چشم مسلح وجود ندارد.  امری که مردم با عدم توجه به این مزاحمت ها و استقبال از ورزش و قهرمانانِ خود آن را به سخره گرفته اند.)
ب) تیتر  این یادداشت تحت عنوان « مرثیه ائی برای المپیک 2012 » مبین این واقعیت است که تمامی ترفند های سیستم، برای خنثی کردن نقشِ اساطیریِ ورزش و ورزشکاران در میان مردم " نقش بر آب " شده است. بدیهی است مردم ایران حق دارند این روزها را به چراغِ راهِ آیندهء سرشار از سعادت و خوشبختی خود پیوند بزنند.
" مرثیه " را برای کسانی توصیه کرده ایم که تمامی - حداقل 4 سال - تلاش آنها برای خارج کردن " زهرخند" دستبند های سبز فوتبالیست های قهرمان ایرانی در مسابفات 1388، را  در کالبدِ کودتایِ مهندسی شده شان از دست رفته می بینند!
معلوم نیست که دولتی که - در هیچ عرصه ای - نه در خدمت به مردم رنج کشیده ایران و نه در خدمت کودتا " موفق" نبوده است. چرا از شچاعت حتی یک استعفای ناقابل هم برخوردار نیست؟ " مرثیه" را به آقایان پیشنهاد می دهیم تا شاید از فشار قضاوتی که به زودی تاریخ در مورد آنها خواهد کرد به جائی و یا نا کجائی پناه ببرند!
17 مرداد 1391

No comments:

Post a Comment