نقدی آزاد بر کتاب «وجدان بیدار» توصیه شده برای مطالعه
توسط جناب آقای مهندس میرحسین موسوی رئیس جمهور منتخب و در حصر ایران، در ملاقات
با فرزندان محترم ایشان.
نقل است که یکی از بزرگترین شخصیت های تاریخ
ساز در جامعه بشری در دورانی که در سیبری در تبعید اجباری قرارداشته به اصرار خرده
نان های «حداقلی را که مقدور بود» جمع آوری و برای گنجشک ها می برده و در ضمن
اعلام میکرده که «دلم به حال این موجودات ضعیف می سوزد. چراکه نمی توانند «حزب»
تشکیل بدهند.»
کتاب وجدان بیدار مربوط به دوره ای از تاریخ کلیساست که در
این دوران نهضت ضد اشرافی گری و تشریفات دست وپا گیر کلسیا های عظیم و با شکوه با پدیده ای بنام کلیسای
پروتستان روبرو شده و عملاً مکتب و مذهب مسیحیت با یک جدل عینی «ناشی از زندگی
جاری» به دو شقه تقسیم می شود.
ولی درطی مسیر زندگی «پروتستان های ظلم ستیز و آزاد اندیش»
در اندک زمانی با غلبه «قدیسی» که خود را و دیدگاههای شخصی خویش را حق برحق می
داند،به این صرافت می افتد که وظیفه به
بهشت فرستادن تمامی مومنین را بر عهده دارد و در مدت زمانی کمتر از یک عمر انسانی
دوران «زبان دوزی» مخالفان شخص قدیس جدید را به تجربه می نشیند و قصه تلخی است که
علیرغم فصل های کوتاهی از حضور مردم شهر نشین در مباحث دینی یکی از درس های اساسی
تاریخ بشر را که توسط هابیل و قابیل قبلاً تجربه شده بود به منصه نمایش می کشاند.
اصل ماجرا روشن و تکراری است و آن اینکه علیرغم وعده
الهی براصل «پیروزی حق بر باطل» این باطل
است که برای رسیدن به خواسته ها و امیال صاحبان – متوهم – و خود فریفته قدرت حکومت
ایدولوژیک به دلیل عدم رعایت حداقلی از قواعد بازی های اجتماعی ، «جسم و جان »
مخالفان خود را بر صلیب «نادانی مردم» و «آتش جهل خود و جامعه» می کشانند. ودراین میان همواره مظلوم ترین
اقشار جامعه «قشر بافرهنگی» است که ضمن شناخت حداقلی حق و در دفاع از حقوق حق
مدارانه مردم، چون حاضر به استفاده از هر
ابزار ناجوانمردانه نیست و با سینه فراغ «حقیقت طلبی» صادقانه و بی تزویر، در عرصه
نبرد اندیشه حاضر می شوند، بازنده این میدان نابربرند.
نکات برجسته ای که در این کتاب مشاهده می شود و ارزش یکبار
خواندن را به آن اعطا می کند (در این خصوص و برای این قلم، توصیه میرحسین موسوی تنها دلیل بوده) می تواند
در موارد ذیل نمود یابد:
-
صاحبان قدرت ناشی از ایدولوژی به زودی و به هزار و یک دلیل
مذهب را با امیال و خود خواهی های خود آلوده می کنند. آنها به سرعت اعتقاد به
خداوند را به اسلحه اعمال قدرت خویش تبدیل
کرده و در خوش بینانه ترین حالت وظیفه فرستادن حتی اجباری شهروندان به بهشت را بر
دوش خود احساس می کنند. امری که خود باعث دوری بیشتر مردم از بهشت موعود ولی حاکم
می شود.
-
صاحبان قدرت ناشی از ایدولوژی در صورتی می توانند به حکومت
خودکامه خود ادامه دهند که به انواع اقسام روشهای نا مرسوم و دروغ و نیرنگ دست
یازندو بدین سان بطالت حکومت خود را بیشتر
به نمایش بگذارند و بر این اساس است که ضد خود را و ضد خدایگان خود را در جامعه
ایجاد و توسعه می دهند.
-
اندیشمندان روشنفکر و با «وجدان» به دلیل عدم استفاده از دروغ و نیرنگ و ریا در
واقع در مقابل رقیب که خود را معیار حق وباطل فرار می دهد از قبل خلع سلاح بوده و
هماره پشتوانه بدست آمده با سالها صداقت و
عبادت و بردباری در مقابل شهروندان معمولی را در اثر خدعه صاحبان زور وزر و تزویر
از دست داده اند و با بدترین روشهای غیر انسانی «سرکوب و منکوب» شده اند.
-
آنچه به عنوان کینه شخصی ژان کالون (1509-1564 م) و سباستین
کاستیلو(1516-1563 م) در این کتاب برجسته شده هر چند بسیار شبیه کینه شخصی فی
مابین رئیس جمهور و نخست وزیر سالهای پیش «می نماید» ، به اعتقاد این قلم نمی تواند توجیه خوبی برای
معرفی کتاب توسط مهندس موسوی برای مطالعه آن باشد. اصل اینکه روشنفکرانه ترین
اندیشه های «اصالت بشری» در مقابل «اصالت کلیسا» در مرکز بیشترین فشار های آدم
سوزی و مرکز حکومت های ایدولوژیک ظاهر شده و ضرورت «آموزش» و«آموختن» شهروندان برای «عدم تحمل ظلم» جاری از جانب حکام بیشترین درسی است که از خواندن این کتاب می توان گرفت و
این مهم که «تخریب بنیان دین و عدالت در نمونه های متعدد تاریخی که کتاب «وجدان
بیدار» نیز در یکی از برهه های آن شکل گرفته همواره بنام دین و عدالت شکل گرفته»
ودراین روند نابرابربوده که « بنام دین» « به فرستادن اجباری آحاد جامعه
به بهشت » و «بنام عدالت» «به تقویم و تملک اجباری ثروت های جامعه توسط حاکمان» رسمیت داده
می شده است .
زمانه غریبی است که در غیاب اجباری معرفی کننده کتاب، صاحب
این قلم که به هزار و یک دلیل حتی حاضر نبوده یک بار بطور کامل و درگذشته کتاب
«وجدان بیدار» را با رغبت و تا آخر بخواند. باید کتاب را به رغبت و چند باره برای
پیدا کردن منظور «دوست در حصر» بخواندو باز هم بخواند و سعی کند رمز مورد نظر «
دوست» را در آن باز یابی و ارائه دهد. امید آنکه به بیراهه نرفته باشد.
اردیبهشت 1391
تهران
No comments:
Post a Comment