Monday, November 18, 2013

مخاطب اصلی این نوشته اپوزیسیون مسالمت جو ولی "جدی" در برنامه و هدف است!«چگونه می توان به دولت "روحانی" کمک کرد»؟


مخاطب اصلی این نوشته اپوزیسیون مسالمت جو ولی "جدی" در برنامه و هدف است!

((مخاطب خاص "هم" دارد؛ دوستی که در پشت دیوارهای بلندِ ساخته شده از خشت های "نادانی رقیب تاریخی" که به ما این فرصت را می دهد که خود را از زیر بار فشار "نقد" از درون و بیرون "رها" بدانیم، پنهان شده؛ و اشاره ای نقادانه است بر – حداقل - 8 مقالۀ آخری که – مثلاً – با استناد به منابعی نوشته شده اند که – بعضی از آنها – ارزش "یکبارخواندن" را هم ندارند و حاصل: «انشاء هایی است که بدرد سبزی پاک کردن هم نمی خورد!»))
****
موضوع: «چگونه می توان به دولت "روحانی" کمک کرد»؟

اصل اول: هیچ کسی نمی تواند به کس دیگر و یا جریانی که خواهان دریافت کمک نیست، کمک بکند.

اصل دوم: تنها در موقعیتی می توانید به دیگران، که مشتاق دریافت کمک هستند، کمک بکنید؛ که بتوانید خود را در جایگاه طرف مقابل قرار داده باشید.

تبصره: دوستانی که سابقه حضور به عنوان تماشاچی در برگذاری مسابقات شطرنج را داشته باشند، تجارب ارزنده ای در این مورد دارند.(حیران می مانی که چرا طرف مورد علاقه شما "فلان حرکت" را انجام نمی دهد؟! - وقتی فرصتی دست داد و به دوست مشترکمان گفتی که چرا "آن " حرکت را انجام نمی دهد! تازه متوجه می شویم که دوست ما حداقل 4 حرکت بهتر از حرکت پیشنهادی دارد و در صورت انجام حرکت پیشنهادی ما تمامی "گارد" چیده شده اش به هم خواهد ریخت.)

اصل سوم: داشتن فیگور "کمک" و قرار دادن پوست خربزه در مقابل پای طرفی که مدعی کمک به او هستیم، فاقد اصل "هوشمندی" است.
****
فصل اول:
با توجه به محدوده ای که در بالا ترسیم کردیم، لازم است تا ببینیم در تشخیص موقعیت دولت "یازدهم" - خود را در جایگاه طرف قرار دادن - چه نکات مهمی وجود دارد.

1-  حدود 600 تا 650 هزار میلیارد تومان نقدینگی در اقتصاد وجود دارد. که به روایتی در اختیار 0.6% از جمعیت است. ایضاً در اختیار دولت هم نیست.
2- حدود 20 میلیارددلار (اسکناس) توسط دولت قبلی و برای جذب قدرت نقدینگی از دست "شهروندان"، در اختیار آنها گذاشته شده که وجودش "فرصت" و حرکت ناموزون آن "خطر" بالقوه است.
3-  حدود 150 هزار سکه بهار در دوسال گذشته به دارائی ها شهروندان - به همان دلیل بالا - اضافه شده که همراه با همین مقدار طلا به عنوان موجودی شهروندان؛ جزئی از همان "فرصت-خطر" ردیف دو را تشدید می کند.
4- دولت فراکسیون قدرتمندی در مجلس ندارد و مجلس نمایندگان با عدم همکاری در اصلاح قانون بودجه سال 92 و بطور سمبلیک در ندادن "رای اعتماد" به وزیر ورزش و جوانان، به وضوح نشان می دهد که همراهی اش با دولت در موضوعات خنثی "سهل" و در پیش برد سیاست های دولت "دشوار" خواهد بود.
5-  قوه قضاییه و حواشی هم خط مرزهای آشکاری در همراهی یا عدم همراهی برگزیده است.
6- در همین "آن" که این یادداشت نوشته می شود؛ بدون حمایت های رهبر و همراهی بی دریغ بخشی از جهان متمدن که اولویت آنها دفاع از صلح جهانی است، استفاده از قدرت روحانی "مچکریم" توسط "جامعۀ مدنی" می تواند یک بی احتیاطی در ورود به «صحنه آرائی خطرناک» ارزیابی بشود.

فصل دوم:
چه کارهایی نباید کرد؟

-
 پشت توهم داشته هایی که برای ما ردیف کرده اند، ولی فاقد حصول و در اختیار بودن هستند، نباید ماند.
-
 پشتِ "دشمن" موجود و یا مفروض نباید پنهان شد.
-
کهنه پردازی در طرح و نقشه برای روبرو شدن با واقعیت های زندگی نباید داشته باشیم!(حداقل 8 مقالۀ آخری که نوشته و منتشر شده است و ما را به حداکثر دانسته های پیشروان سالهای 2000 رهنمون می شوند (سمساری روشنفکری)، نباید نوشت!)

فصل سوم:
چه کارهایی باید کرد؟

-  باید برنامه ای روشن و شفاف – حتی شده برای ثبت در تاریخ – تدوین و به "جامعۀ مدنی" ارائه داد و "مسئولیت" آن برنامه را پذیرفت.
-
 باید به جامعۀ مدنی این "نوید" را داد که می توان "قلب و تقلب" در تعریف اجزاء زندگی ایرانی را "تعطیل" کرد.
-
 باید از "ارزش کار در تولید ثروت" دفاع کرده و این مهم را به شهروندان شناساند.
-  باید اهمیت "جنگیدن" برای استقرار دمکراسیِ - مبتنی بر خواست 50%+1(بعلاوه یک) از آحاد جامعه – را با چراغ این روشنگری که رعایت حقوق اقلیت - خواست 50%-1(منهای یک) از آحاد جامعه - نه تنها "وظیفه"، بلکه عین "حقِ اکثریت" است، دفاع کرد!
(اکثریتی که خود را لایق به در اکثریت "ماندن" می داند؛ چنین می کند!)

*) به خاطر داشته باشیم که تنها جزء کوچکی از ستیز و جنگ بشر برای غلبه بر طبیعت و رسیدن به زندگی که لیاقت آن را دارد، مبتنی بر شورش های اجتماعی و جنگ های نظامی بوده و تمامی تجارب جامعۀ بشری مبین این واقعیت است که:
«دست بردن به سلاحِ قتل و حذف رقیب نشانۀ بارزی از ترس و بزدلی است!»

نقل از فیس بوک – احمد سخایی

پی نوشت:

تصویری که برای این نوشتار استفاده شده؛
طلوعی در بندر انزلی را نشان می دهد. 

طلوعی که با ابرهای موجود برای شروعِ یک روز آفتابی در گیر خواهد بود و... هر آینه این امکان وجود دارد که پوشش سنگین تر ابرها، "تحقق" یک روز آفتابی روشن را حداقل تا 24 ساعت "بعدی" به تعویق بیاندازد!

((تصویر ارزشمندی است برای مقایسه با حیات سیاسی یک دوران روشنگری (روز) در یک جامعه، که در آن، هر "دوره" از ایجاد امکان تابانیدن روشناییِ دانایی و توسعۀ عمل اجتماعی - نه 24 ساعت- بلکه حدود 50 سال است.))

No comments:

Post a Comment