Thursday, November 21, 2013

جنگی ویرانگر بر علیهء آزادی و رفاه مردم که هرگز شروع نخواهد شد!(2) "عافیت طلبی" علیه "عافیت طلبی"! وظیفه ما شهروندان چیست؟





مذاکراتی که در ژنو در حال انجام است، مخالفانِ "هارت و پورت" کننده زیاد دارد؛ برگِ برنده ای که این جماعت "متوهم" فکر می کنند در اختیار دارند، اما... در سطح اندیشه ورزی متعادل نمی گنجد!

"فرضآنگی"(1) اصطلاحی بود که در سال گذشته و در مقاله ای برای معرفی سطحی از توهم و جهالت - که می تواند تا حدّ روایت مشهور «آش نذری ملانصرالدین» سقوط نماید – معرفی کرده بودیم.

این اصطلاح - "فرضآنگی" - برای تعریف فرآیند جنگ افروزی که در منطقه و بر علیه مردم ایران در حال برنامه ریزی است، می تواند کار برد عینی داشته باشد.

موضوع چیست؟

«سیدعلی خامنه ای باید خود را به کوچهء علی چپ زده باشد که فکر بکند با حمایت چهار پنج نفر آدم از قماش سعیدی، جعفری، نقدی یا یا اتکا به هیکل فیروزآبادی می توان به رهبری بلامنازع و تکیه به تخت سلطنت ادامه داد و حتی آن را موروثی کرد.

با تناقضات متعدد که در شخصیت شناسی هواداران خامنه ای وجود دارد و  ریزش نیروهای بدنهء روحانیت، سپاه و بسیج از اردوی رهبری فردی ایشان و آشکار بودن طمع مصباح و تشکیلات مصباحیه بر تصاحب قدرت سیاسی "شهریاری" فرض وجود سوءتفاهم نزد خامنه ای برای حمایت از سوی این جریانات هم – علیرغم عمل به موش مردگی و یا توهم زدگی – مردود است.

تیم احمدی نژاد هم با لذتی که از حضور در قدرت سیاسی به لطف انتصاب ایشان به ریاست دولت در 8 سال اخیر کسب کرده و امروز نمود "محلل" مدعی را دارد. نه تنها خود را وامدار خامنه ای نشان نمی دهد. بلکه خود یک پا مدعی حکومت داهیانه بر ثروت های – به خیال خود – نامحدود خدادادی است و حداقل نوکری سید علی را برنمی تابد. (این نکته ای است که سیدعلی خوب می تواند فهمیده باشد.)

با توجه به موارد بالا است که به نظر می رسد، سید علی بیشتر از یک راه در پیش ندارد! و آن برافروختن یک جنگ ویرانگر و به آتش کشیدن خانه و کاشانهء مردم ایران باشد.

خامنه ای و مشاوران اندک ولی مشعشعی که هنوز در دور بر او باقی مانده اند و یا عوامل مشکوک راست جهانی که ادارهء بیت خامنه ای را در سالهای اخیر در حیطهء مدیریت خود گرفته اند. با این تفکرِ نزدیک به صحیح که اقتصاد جهانی به غرب و آمریکا و حتی اسراییل این امکان را نمی دهد که به لشکر کشی به ایران بیاندیشند، به این باور سخیف رسیده اند که با برافروختن یک جنگ منطقه ای – که می تواند بیش از 6 ساعت هم طول نکشد – می توان کلیهء زیرساخت های اقتصادی را در کشور به نابودی کشانده ، وضعیت سیاسی مملکت را برای حداقل نیم قرن به عقب کشید.

نقشهء حقیری است و در آن حتی کشته شدن میلیونها ایرانی - بویژه در اثر فقر، قحطی و ناآرامی های اجتماعی - ممکن خواهد شد؛ ولی باید توجه داشت که این استراتژی به حمایت افراطیون اسرائیلی و ستاد فرماندهی راست جهانی نیاز دارد.»

با توجه به موضوعات بالا هست که جمع جبری سخنان سید علی خامنه ای، در حضور 70 هزار بسیجی را تنها چند ساعت قبل از شروع مذاکرات "ژنو" + شکست ناشی از این مواضع در مذاکرات، را می تواند تحلیل کرد.

نوشته ای برای ثبت درتاریخ! و اینکه کسی بعداً نگوید که «چرا بما نگفتید»؟

آدرس دهی های نادرست خامنه ای و مافیای قدرت حول ایشان در زمینگیر کردن دولت منتخب مردم در انتخابات 24 خرداد امکان ندارد آشکارتر از این اتفاق بیافتد:

1-       مذاکرات "ژنو" را با توهین و هارت و پورت به تعویق "موت" می اندازیم.
2-       با بودجه همراه با کسری بودجه و گذاشتن چوب لای چرخ اقتصاد تورم و رکود را توسعه می دهیم.
3-        بهانه لازم برای حمله به تاسیسات زیرساختی ایران که توسط 33000 موشک نشانه گیری شده روی تاسیسات کشوری برنامه یزی شده اند، فراهم می کنیم.
(احتمال پیش برد این استراتژی با حمایت راست جهانی غیر ممکن نیست.)

"عافیت طلبی" علیه "عافیت طلبی"!

«آن چیزی که در محاسبات خامنه ای و متحدین استراتژیک ایشان – حتی جریان تاریخی راست روسیه هم در این صف قرار دارد – نادیده گرفته شده است. نقش تعیین کنندهء جامعهء مدنی و شهروندان آگاه ایرانی است.

این درست است که تجارب تاریخی و سرکوب های کورِ مطالباتِ بر حق مردم ایران و پیشقراولان تجددخواهی، باعث محافظه کاری در مشارکت های سیاسی نزد مردم و جامعهء مدنی است. آن چیزی که از قلم محاسبه گران و مهندسین اجتماعی دانشکدهء جنگ های روانی تحت فرمان خامنه ای نادیده گرفته شده دو نکتهء اساسی و غیر قابل نادیده گرفتن است.

1-       مردم ایران عافیت طلب هستند ولی شرط آن این است که «عافیتِ "حداقل حق حیات" در این عافیت طلبی ممکن باشد». اگر قرار بر قحطی، فقر و کشته شدن در زیر تیربار موشک های جامعه جهانی باشد و «میلیون ها ایرانی از حداقل حق حیات محروم شوند». آن عافیت طلبیِ مفروض خامنه ای می تواند به ضد خودش تبدیل شود.
2-       بحران های اقتصادی در جهان سرمایه داری – همان نیرویی که در فرض مهندسی تیم خامنه ای مفروض به «یک حملهء نظامی محدود» ارزیابی شده – به همان دلایل  می تواند «تمایلی به آن حملهء محدود را هم نداشته باشد» و مقابله با جنگ افروزی فدائیان خامنه ای و سیاست مداران جنگ طلب را در اولویت کاری خود داشته باشد.(موضوعی که افکار عمومی و جنبش های صلح طلبانه در اروپا و آمریکا به شدت در مورد آن حساس شده و مقابله با جنگ افروزی موضوع روز دنیا است.

چه باید کرد؟

باتوجه به موارد پیش فرض در سطور بالا است که می توان نسبت به تعیین خط مشی برای روزهای آتی و تحولات سیاسی پیش رو تصمیم سازی مناسب را انجام داد. و دقیقاً فرصت تاریخی نمایندگی دولت منتخب مردم در مذاکرات "ژنو" و توافق در مذاکرات را که همراهی جامعه جهانی با جامعۀ مدنی را هم به همراه دارد، از طرفهای صلح جو در مذاکرات مطالبه و فقدان قدرت اعمال حاکمیت خامنه ای را به باد تمسخر گرفت.

«بر نیروهای مستقل، سبز های 200 سال مبارزهء بی وقفه، سبزهای هوادار میرحسین و اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی است که «برگِ خوانده شده در دست خامنه ای» را افشا کرده صفوف محرومترین و زحمتکش ترین اقشار جامعه از بسیج، سپاه، ماموران دولتی و شهروندان جامعهء مدنی از کارمندان تا نظامیان، کارگران و کشاورزان زحمتکش را در مقابل توطئه های مافیای سلطنت طلب جدید سازمان دهی نمایند!»

معرفی تاکتیک "بایکوت" افراطیون در سپهر سیاست در ایران؛
«شخص متوهم را "نادیده بگیر" تا "منزوی" شود!»

جامعۀ مدنی در ایران که با پیروزی در انتخابات خرداد 92 دولتی معتدل و سیاستمدار را (که با شعار "تدبیر و امید" همراه مطالبات تاریخی شهروندان ایرانی است) در خدمت دارد! می تواند و باید صدای صلح طلبی خود را با بایکوت و منزوی کردن صداهای شیپور جنگ و بی تدبیری به گوش جهانیان برساند! دنیای متمدن و صلح جو را به همراهی با خود فرابخوانند! و کلیۀ عملیات مربوط به برنامه های هسته ای را به تعطیلی بکشاند.

این مبارزه ای است برای فردای بهتر برای فرزندان امروز و فردای "ایران"، «مبارزه ای که می تواند و باید ایران ما را به جایگاهی در روابط بین الملل که لیاقت آنرا دارد؛ و آزادی و رفاهی که تشنهء آن است؛ رهنمون سازد

مسئولیتها در این اقدام تاریخی چیست؟ 

«خطاب این نوشته به تمام کسانی است که  رویای واپسگرائی ایران مدرن را، در سایه تخریب های ناشی از یک جنگ ناخواسته، در ذهن علیل و عقب مانده خود می پرورانند.

"سبزهای ایران" همگام با همهء سبزهای جهان و فراگیر ترین جنبش های صلح طلبی در جهان متمدن بر اطلاع و آگاهی از خواب های پریشان "جنگ طلبان" تاکید و اعلام می کند:

تا حصول اطمینان از رفع توطئه های جنگ افروزانه:

1-       هیچ تائیدی بر پروژه های هسته ای در ایران نداشته و خواهان تعلیق و قرار گرفتن کلیه تاسیسات و امکانات هسته ای زیر نظر مستقیم ان پی تی است.
2-     بدون کوچکترین اغماضی هیچ گونه اقدام جنگ افروزانه ای، از طرف هیچ شخص و یا سازمانی، مورد تائید نبوده و در رقابت های سیاسی داخل ایران نیز درگیری و سرکوب هائی که بخواهد به عنوان "بهانهء هر گونه حمایت خارجی" از جنبش مردم ایران مورد استفاده قرار گیرد، مردود است.
3-    نخبگان، سیاستمداران اپوزیسیون، اصلاح طلبان حکومتی و حتی دولت مردان و رهبران در قدرت فعلی در آزمون سختی که در پیش است، فرصت خواهند داشت "هوشمندی" خود را در مقابل "جنبش صلح خواهی سبز" مردم رنج کشیدهء ایرانی به منصهء ظهور برسانند.

این نوشته اعلام مواضع غیر قابل تغییر مردم ایران است. "صلح طلب ترین و آگاه ترین مردم در تاریخ بشر" که در هیچ شرایطی و در مقابل هیچ مطاعی دست از "صلح خواهی" نخواهند کشید. و با این "ابلاغیه" به اطلاع جنگ طلبان در جای جای کره خاکی از نوع ایرانی، اسرائیلی و یا آمریکائی میرسانند که "هر گونه اقدام علیه صلح مورد مطالبه مردم ایران" را در دادگاه های جنایت های جنگی بین المللی پاسخگو خواهند بود!

بدیهی است که مسئولیت همراهی با رشد و توسعهء بین المللی و مشارکت در رهبریِ ریشه کنی جهل، فقر و ویرانی جهانی که مورد مطالبهء فوری "جهان سرمایه داری" نیز است در ایران و منطقهء خاورمیانه بر عهدهء تعهد  "جنبش سبز مردم ایران" است و برای تحقق این مسئولیت، عدم معاملهء پنهانی با "جنگ طلبان" و استواری در دفاع از "حقوق بشر" در ایران، تنها مطالبه مردم ایران از "جامعه جهانی" است!»

کلیۀ مطالب داخل گیومه در یادداشت بالا عیناً از دو یادداشت ذیل نقل شده است:


30 آبان 92 (21 نوامبر)

پی نویس:
(1) - فرضآنه: کسی است که بیشتر از 20 سال است که تحت نظر او دلار تقلبی با «هزینه تولید هر دلار بیشتر از یک دلار تولید می شود و فکر می کند، خیلی زرنگ است.» توهم، نادانی، کلاهبرداری، جهالت و انطباق با حکایت «آش نذری ملانصرالدین» از دیگر ویژه گی های اوست.  کاربرد عملی استفاده از این لغت می تواند این باشد که بجای "خودتی" که بیشتر بار فرهنگی غیر مودبانه دارد، استفاده شود.( + )

No comments:

Post a Comment