صورت مسئله ساده و شناخته شده است؛ دولت های رانتیر نفتی در دوران های رونق بازار نفت "عُنق، ولخرج و بد خُلق" می شوند و بر عکس در دوران رکود در بازارهای نفتی، "خوش خلق، مقتصد ومهربان"! چرا؟
برای اینکه میزان سرویسی که توسط این دولت ها نسبت به جامعه ارائه می شود، "مقدار ثابتی است که در آن امکان حفظ تعادل در جامعه بگونه ای فراهم باشد که منجر به رشد قدرت اقتصادی در جامعه نشود و روند رشد و توسعۀ بخش خصوصی مقدور نباشد".
"در دوره های رونق" و با توجه به افزایش مطالبات شهروندان برای استفاده از ثروت های ملی، درگیری حداقلی که معمولاً بین ماشین حکومتی و جامعه وجود دارد، تمایل به بزرگتر شدن مطالبات خواهد داشت و روشن است که بدون مقابله با زیاده خواهی های اجتماعی، امکان حفظ قدرت رانتیر روز به روز محدودتر می شود.
عکس این معادله هم صادق است، یعنی در "دوران های رکود بازارهای نفتی" و به همان مقدار که از حصول دریافتِ مبلغ فروش نفت کاسته می شود، دولت های رانتیر برای حفظ قدرت تاریخی خودشان به همکاری های حداقلی شهروندان بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند خواهند بود و البته "اگر هم بشود با مالیات های مستقیم و غیر مستقیم - بخوان تورم - کسری های بودجه خود را تامین بکنند"، در اوج موفقیت محسوب خواهند شد.
نتیجه ای که از این طرح این بحث در نظر داشتم، بگیریم، این موضوع است که:«آیا محدودۀ کش و قوسِ چنین مبادله ای که در بالا ذکر شد، می تواند تا حدّ "یک جامعۀ رفاه با دولت رفاه" ارتقاء یابد»؟جواب من به این سئوال منفی است! چرا که در هر دو سوی این الاکلنگ موضوع "تحدیدِ رشد اقتصادی در جامعه و روند توسعۀ بخش خصوصی" پاشنه آشیلِ قدرت رانتیر محسوب می شود و توسط او تحمل نخواهد شد.
چرا بررسی و توجه به این موضوع در سالهای 2015 و 2016 مهم است؟
دولت حسن روحانی با نشانه های آشکاری، دارد خود را برای ورود به فازی از نمایشِ یک دولت رفاه - علیرغم سیاست های ربع قرن اخیر در ایران - آماده می کند. در یکسوی این آمادگی تبلیغات مربوط به بیمه فراگیر "حتی برای حدود دو میلیون ایرانی خارج از کشور" قرار دارد! و در ان سوی دیگرِ این سیاست، با توسعۀ وارداتِ هر آنچه که ممکن بوده و است که در داخل تولید شود را به ورشکستگی بکشاند. تا انحصار تامین حداقلی از گوشت مرغ، گوشت قرمز، گندم، درت، سویا، شکر و روغن را در اختیار بگیرد. (بماند اینکه بخشی از صنایع و کشت و کار مربوط به این اقلام جزئی از صنایع استراتژیک و محسوب می شوند و در خطر قرار دادنِ تامین کالاهای اساسی هیچ نشانه ای از هوشمندی ندارد. - در یکماه آخر دولت دهم شاهد بحران در واردات کنجاله و غلات بودیم. -)
نمایشی که سناریو آن آماده می شود! شامل نشان دادن این موضوع خواهد بود که علیرغم تحریم های مالی و نفتی، دولت پوپولیست، تمامی همّ و غم خود را صرف ایجاد حداقل های رفاه برای مردم کرده و حق دارد از جامعه بخواهد از او حمایت بکنند. (نکته ای که در این فصل نباید از نظر دور داشت، همین نکتۀ اساسی در دولت های رانتیر نفتی است که حدّ سرویسی که از آنها و برای جامعه مورد انتظار است. در همان محدودۀ متوقف نگهداشتن رشد و توسعه در جامع است.)
آیا لازم است که با این سیاست ها همراهی شود؟
البته که لازم است از برنامه هایی که برای حفظ فیگور پوپولیستی از طرف دولت های رانتیر نفتی اعمال می شود، حمایت کرد! و فراگیری هرچه بیشتر آنها را خواست. از پرداخت های بصورت یارانه نقدی، تا تامین کالاهای اساسی - حتی شده با کوپن - حداقل چیزی است که یک دولت رانتیر موظف است و باید تامین کند.
برای مثال؛ توجه کنیم به موضوع مستمری در کشور اوکرائین و مطالبۀ پرداخت مستمری به شهروندانی که در مناطق تحت اشغال جدایی طلبان قرار دارند. (روشن است که اپن مردم بالاخره مستمری قبلی خود را باید دریافت بکنند! وگرنه، موضوع "جدایی طلبی بازی" لوث می شود.)
موضوعی که در این رابطه ولی... مهمتر است،
توجه به این واقعیت است که سیاست های مهندسی شده برای اعمال، توسط دولت یازدهم، با تهدیدات جدی هم روبرو شده است. هر چند مهمترین تهدید مربوط به کاهش قیمت های جهانی نفت است، ولی موضوع مذاکرات هسته ای و تشدید هر چه بیشترِ مطالبات اجتماعی، در این خصوص که باید چگونگی هزینه کردِ درآمدهای نفتی در 8 سال دولت های نهم و دهم مورد رسیدگی قرار بگیرد! مواردی که این سیاست "کاریکاتوری از دولت رفاه" را تحدید می کند و باز هم مهمتر! اینکه، خوب آخر این بازی به کجا منجر خواهد شد؟
به نظر من، ادامۀ سیاست های پوپولیستی "کاریکاتوری از دولت رفاه" نمی تواند سیاستی همیشگی باشد و طول عمر آن تنها ممکن است - ممکن بعید - که تا انتخابات 2016 مجلس و انتخابات 2016 ریاست جمهوری در آمریکا کش داده شود. (موضوعی که به شدت مورد علاقۀ مهندسی معکوس در اتاق فکرِ تحکم به حیاتِ جامعۀ مدنی است.)
محدودیت هایی بسیار مهمتر در متن زندگی واقعی این سیاست های مهندسی معکوس را به چالش خواهند کشید. از آن جمله است:
1- بحران سرمایه داری که از سال 2008 شروع شده و سرمایه داری جهانی قصد ندارد آنرا تا سال 2016 کش بدهد. (یعنی نمی تواند!)
2- رقابت های انتخاباتی برای مجلس در اسفند 94 و موضوع دست بالا که در آن مجلس مورد توجه است. (از نظارت استصوابی تا رقابت هایی که به قاعده اینبار بیشتر از دفعات قبلی با چالش بیشتری روبرو خواهد بود.- در این مورد تحلیل های متعددی موجود است.-)
3- و اما... رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری در آمریکا!
بنظر می رسد که جمهوری خواهان و کسانی که "دنیای رویای امپریالیستی به سرکردگی آمریکا" را در دستور کار دارند، در بدترین موقعیت در تاریخ حداقل 50 سال اخیر قرار دارند؛ آنها با جهانی که برای خروج از "بحران سرمایه داری ایجاد شده در دوران ریاست جمهوری بوش پسر"، هزینه های زیادی را پرداخت کرده اند روبرو هستند؛ و قطب های متعددی در دنیا امروز که قادر به تحملِ رویای آمریکای آقای جهان نیستند.
بعلاوه دمکرات های آمریکا هم موضوع و تجربۀ شکست سهمگین در "انتخابات کارتر - ریگان" را در پیش رو دارند و ساده اندیشی بزرگی است که کسی فکر بکند درست از همان نقطه که منجر به واگذاری انتخابات مذکور شد، انتخابات 2016 را به یک بوش سوم واگذار نمایند.
جمعبندی:
دولت رانتیر نفتی نه مُقدّر است و نه مقدور!
می شود برای یک دوره کوتاه با سیاست هایی مبتنی بر نمایشی از "کاریکاتور دولت رانتیر نفتی" شب را به روز رساند؛ ولی قبل از شروع! امکانِ پایان این سیاست ها با کوچکترین تغییر در معادلات پیش بینی شده در اتاق های مهندسی معکوس وجود دارد؛ و پروزۀ "یک بستر و دو رویای قدرت منطقه ای مفید و کله پا کردن دولت دمکراتِ اوباما، به نفع کاندیدای احتمالی جمهوری خواهان، جب بوش، مخدوش خواهد شد!
حداقل انتظاری که از ارائه این تحلیل دارم، این است که در دورانِ پرشتاب امروز، پوزیسیون و اپوزیسیون در جامعۀ ایرانی با چشمان بازتری وارد این تماشاخانه بشوند و متوجه باشیم که تاریخ در مورد درایت، داشتن برنامۀ روشن و نتایجی که بدست خواهد آمد، قاضی سختگیری است!
چهارشنبه 10 دی ماه 93
در ساعاتی که شروع سال 2015 از "دورترین شرق" برای درنوردیدنِ سطح زمین،
حرکت پر شور و اشتیاق خود را شروع کرده است!
سال 2015 میلادی مبارک!
(نقل از صفحه فیس بوک احمد سخایی)
No comments:
Post a Comment